بندچهارم : سندقرآنی رعایت عدالت در ازدواج مجدد
ضروری است به جهت رعایت سیر منطقی بحث ،نخست مستند این شرط را بررسی نموده سپس منظور از عدالت را تبیین نماییم. اصلی ترین مستند شرط عدالت در ازدواج مجدد آیه ی ۳ سوره ی نساء است. آیه می فرماید: وَ اِنْ خِفْتُمْ اَنْ لا تُقْسِطوُا فِی الْیَتامی فَانْکِحوُا ما طابَ لَکُمْ مِنَ الْنِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَاِنْ خِفْتُمْ اَنْ لا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً اَوْ ما مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ ذلِکَ اَدْنی اَلاّ تَعُولُوا» خلاصه ی معنی آیه این است که می توانید از نی که پاک و خوب می دانید تا چهار زن بگیرید ولی اگر خوف آن دارید که بین آن ها به عدالت رفتار نکنید به یکی اکتفا نمایید که این امر یعنی اکتفا به یک زن نزدیک تر است به این که از عدالت دور نیفتید و بر زن ها ظلم نکنید فَاِنْ خِفْتُمْ اَنْ لا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً »؛ یعنی به یک همسر اکتفا نمایید نه بیشتر و در این آیه خداوند حکم را معلق بر ترس و خوف از عدم اجرای عدالت میان ن نموده نه بر علم و این از آن جهت است که غالباً در این قبیل مواردی که وساوس نفسانی هم اثر غیر قابل انکاری در آن دارد، علم حاصل نشده، در نتیجه مصلحت از بین می رود.[۱]
به عبارت دیگر، در این آیه، خداوند به همان صراحتی که ازدواج مجدد با حداکثر چهار زن را جایز دانسته، با همان تصریح در صورت ترس مرد از عدم اجرای عدالت، آن را به تک همسری محدود نموده است. بنابر این، مرد می تواند اقدام به ازدواج مجدد نماید که اطمینان یا ظنّ غالب داشته باشد که توانایی اجرای عدالت بین همسران خود را دارد. ذلک ادنی ان لا تعولوا؛ یعنی این روش (تک همسری) که تشریع شد به عدالت و عدم به حقوق ن متعدد نزدیک تر است. این جمله با حکمتی که در آن ذکر شده دلالت می کند که اصولاً اساس تشریع در احکام نکاح بر پایه ی عدل و منحرف نشدن و نکردن به حقوق گذارده شده است. پس از اثبات وم رعایت عدالت میان ن از سوی مرد، باید منظور از عدالت را تبیین نماییم. در یک تقسیم بندی کلی می توان عدالت و عدل را به عدل حقیقی واقعی» و عدل تقریبی عملی» تقسیم کنیم.
عدل حقیقی واقعی؛ یعنی، انسان حتی از نظر تمایلات قلبی و عواطف طبیعی غیر ارادی انسانی، جانب اعتدال و تساوی را رعایت کند که از آن جا که همواره تحت حیطه ی اختیار در نمی آید و خارج از قدرت انسان می باشد برای او تکلیف مالا یطاق است و حال این که تکلیف باید در حدود توانایی انسان متعارف باشد و به همین جهت، خداوند رعایت این نوع عدالت را برای مرد واجب نشمرده و آیه ی ۱۲۹ سوره ی نساء و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم» شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازید، اشاره به این واقعیت دارد و نفی مطلق عدل نیست که با ضمیمه با آیه ی و ان خفتم ان لا تعدلوا فواحده» نتیجه اش ممنوعیت مطلق تعدد زوجات باشد، بلکه آن چیزی که نفی شده، عمل حقیقی واقعی است که توضیح داده شد. این آیه (و لن تستطیعوا) خالی از شائبه ی تهدید نیست از چیز هایی است که هر چند انسان بسیار خواسته باشد و آرزومند آن باشد و در آن جهت کوشش کند، قادر به اجرای آن نیست. اما عدل تقریبی عملی» و به تعبیری عدالت متعارف؛ یعنی، رعایت عدالت در جنبه های عملی و خارجی. در بحث ازدواج مجدد، این قسم عدل یعنی این که مرد تمام میل را به یک طرف به ویژه به طرف تفریط متوجه نسازد که در نتیجه زن حیران و بلا تکلیف شود، نه احساس کند که شوهر دارد و از زندگی مشترک بهره مند گردد و نه آزاد باشد که تکلیف خود را بداند و عدل تقریبی عملی یعنی مرد عملاً بین ن عدل و مساوات برقرار کند، بی آن که از یکی جانب داری کند حقوق آنان را ایفا نماید. پس بنابر این، آن چه تشریع شده و قانونی می باشد عدالت تقریبی عملی و یا عدالت متعارف است که در بعد اخلاقی شامل خوش رفتاری و اظهار رضایت با معاشرت آن ها و عدم سوء اخلاق است بدون آن که مرد یا زن در رنج و زحمت قرار گیرد.[۲]
عدالت تقریبی عملی در ابعاد دیگر یعنی این که به طور یکسان حقوق واجبه ی آن ها را ادا نماید، نفقه و هزینه ی زندگی همه ی آن ها را بپردازد و از لحاظ اقامت نزد آن ها یکسان رفتار کند. به هر حال، بر اساس همین آیه، اگر مرد نمی تواند چنین عدالتی را رعایت کند حق ازدواج مجدد را ندارد و باید به همان یک همسر بسنده کند تا از ظلم و ستم بر دیگران که خود از گناهان کبیره است برکنار باشد. اسلام روی مصلحت اجتماع انسانی تعدد را اجازه داده و البته این امر را مقید و مشروط نموده که تمام این مفاسد را بر می دارد وآن اطمینان و یا ظنّ غالب مرد مبنی بر این که می تواند میان ن متعدد به عدالت رفتار نماید. هنگامی که مردی به چنین اطمینانی دست یافت و مقدماتش را ارزیابی کرد، پس از آن اجازه ی ازدواج را دارد. اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل شده که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطی نابرابر و تبعیض آمیز با زن اول زندگی کند.یعنی از نظر اسلام، رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسئولیت آن خارج کند. مرد و زن هیچ کدام حق ندارند چنین شرط غیر مشروع در متن عقد بنمایند و در حقیقت از مصادیق شروط باطل ماده ی ۲۳۲ قانون مدنی محسوب می شود. تعدد زوجات با این شرط اخلاقی دارای ضمانت اجرایی شدید و سنگین به جای آن که وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد، در قالب یک انجام وظیفه ی جدی خود را نشان می دهد. آن جا که مسأله ی عدالت و اجرای آن و انجام وظیفه مطرح شود هوسرانی و هواپرستی و زن بارگی باید رخت بر بندد.[۳]
اما با وجود این، باید انصاف داد و واقعیت را نا دیده نگرفت که شرط اسلامی و به ویژه شرط عدالت در ازدواج و یا ازدواج های مکرر رعایت نمی شود . به همین منظور باید عدالت مرد را اولاً احراز کرد ثانیاً بی عدالتی و فقدان این شرط دارای ضمانت اجرایی متناسب باشد که در مباحث آینده به این دو مهم می پردازیم.
مبحث دوم : نظریات موجود در مورد شرط عدم ازدواج مجدد
در میان فقهاء و حقوقدانان اسلامی در این خصوص دو نظریه کلی وجود دارد:
الف) نظریه مشهور این است که شرط عدم تزویج مجدّد، نامشروع و باطل است و هیچگونه اثر حقوقی بر آن بار نمی شود .[۴]
ب) گروهی دیگر بر این عقیدهاند که این شرط صحیح و اامآور است و دلیلی بر بطلان آن وجود ندارد.[۵]
البته این دو نظریه نیز، در آثار شرط در صورت فساد یا صحت، منجر به ابراز نظریات دیگری شده است که آنها را به طور مستقل مطرح نمیکنیم و به مناسبت بررسی آثار شرط، متعرّض آنها خواهیم شد.
گفتاراول : نظریه مخالفان شرط عدم ازدواج مجدد
در میان فقهاء به جز معدودی از ایشان، نظریه مشهور همواره بر این بوده است که شرط عدم تزویج باطل است؛ زیرا مخالف با شرع و کتاب و سنت است و در روایات از آن نهی شده و از مصادیق شرط نامشروع و خلاف مقتضای عقد شمرده شده است.[۶]
یکی از نویسندگان حقوق مدنی گوید: اگر زن بر شوهر شرط کند که حق ندارد زن دیگری بگیرد، شرط مزبور شرط فعل منفی میباشد و برخلاف قوانین آمره است، زیرا بنابر مستنبط از ماده ۹۴۲ قانون مدنی که میگوید: در صورت تعدّد زوجات ربع یا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بین همهی آنان بالسویه تقسیم می شود» و موارد دیگری که در باب نکاح، قانونگذار آورده است، مرد می تواند زنهای متعددی داشته باشد و از قوانین آمره شمرده می شود. بنابراین شرط خلاف آن نامشروع و باطل است».[۷]
در پاسخ به استدلال مذکور میتوان گفت مادهی مزبور فقط تکلیف نحوه تقسیم ترکهی متوفایی را که دارای چند زوجه است بیان کرده است و از آن استفاده نمی شود که حق تعدّد زوجات از قواعد آمره است. شایان ذکر است که حکم اسلام بر جواز» تعدّد زوجات است نه وجوب» آن. در واقع، اسلام نه مردی را مجبور میسازد که همسران متعدد اختیار کند و نه زنی را مجبور میسازد که زوجیت مرد زنداری را بپذیرد. با توجه به مطالب مذکور، میتوان گفت تعدّد زوجات از ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آن را در چهارچوب ضرورتهای زندگی انسانی محدود ساخته و برای آن، قیود و شرایطی قائل شده است که مهمترین شرط آن، قدرت اجرای عدالت از سوی مرد است (فان خفتم ﺃلا تعدلوا فواحده ﺃو ما ملکت ایمانکم ذلک ﺃدنی ﺃلا تعولوا نساء: ۳»).
گفتاردوم : دلایل موافقان نظریه بطلان شرط
این گروه به استناد روایاتی، بطلان اشتراط عدم ازدواج مجدد را امری مسلّم دانسته و بر این مسأله ادعای اجماع کرده اند و تعهد به عدم ازدواج مجدد را شرطی مخالف با کتاب خدا به حساب آوردهاند. با این استدلال که در قرآن کریم آمده است: فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع». پس شرط عدم ازدواج مجدد، مخالف با حکم الهی است و پیامبر اسلام (ص) فرمود: المسلمون عند شروطهم الاّ کلّ شرط خالف کتاب الله»[۸] برخی روایات که مورد استناد ایشان در خصوص بطلان شرط قرار گرفته به قرار زیر است:
الف) عیاشی در تفسیر خود به نقل از ابن مسلم از امام باقر (ع) روایت کرده است که امیر المؤمنین (ع) درباره زنی که زوج، ضمن عقد ازدواج با او یا خانوادهی او شرط کرد چنانچه بر سر او زنی بگیرد یا از او کنارهگیری نماید، او مطلّقه باشد؛ این چنین قضاوت کرده و فرمود: شرط و حکم خدا بر شرط شما مقدم است. مرد اگر خواست به شرط خود وفا می کند و گرنه می تواند زن اول خود را داشته باشد و با زنی دیگر نیز ازدواج نماید؛ زیرا خداوند متعال فرمود: میتوانید به عقد نکاح خود درآورید از ن دو یا سه و یا چهار زن» [۹]
ب) محمد بن قیس از امام باقر (ع) نقل می کند که: امام (ع) درباره مردی که با زنی ازدواج کرده و با او شرط کرده بود اگر با وجود او با زنی دیگر ازدواج کند یا او را هجر کند یا سوگلی انتخاب نماید، آن زن مطلّقه باشد، این چنین قضاوت فرمود که شرط و حکم خدا بر شرط و تعهد شما مقدّم است، بنابراین مرد اگر بخواهد وفا می کند والاّ زن اول خود را در اختیار دارد و در عین حال می تواند ازدواجی مجدد هم داشته باشد.[۱۰]
ج) حلبی از امام صادق (ع) نقل کرده که: از آن حضرت درباره مردی که به زن خود گفته اگر با وجود تو، ازدواجی بکنم و یا با گرفتن زنی از تو کناره گیرم، تو رها و مطلّقه هستی. آن حضرت فرمود: پیغمبر فرموده هر کس برای همسر خود شرطی و تعهدی کند که در کتاب خدا نباشد آن شرط و تعهد قابل اجرا نیست .[۱۱]
د) کلینی در کتاب کافی از زراره نقل نموده که: در قضیهی فردی به نام ضریس و همسرش دختر حمران بن اعین که طرفین شرط کرده بودند که هیچکدام در حال حیات و بعد از مرگ یکدیگر اقدام به ازدواج مجدد ننمایند و در صورت تخلف بر خود تکالیفی چون حج و قربانی به صورت نذر، واجب ساخته بودند. این داستان برای امام صادق (ع) نقل شد. حضرت فرمودند: چنین شرطی اعتبار ندارد و هیچیک از طرفین مم به انجام شرط مزبور نیستند» [۱۲]
گفتار سوم : ارزیابی و نقد دلایل مورد استناد برای بطلان شرط
نظریه بطلان شرط ازدواج مجدد اگر چه مشهور در میان فقهای اسلامی است، لکن با بررسی ادلّهی مورد استناد ایشان که ذکر گردید و از طرفی وجود ادلّهی معارض با آن، قابل توجیه نبوده و به طور جدی مخدوش به نظر میرسد که تفصیل آن به شرح زیر است:
الف) در روایت اول، دوم و سوم بطلان شرط به جهت این است که وقوع امر نامشروعی (نظیر تحقق طلاق بدون اجرای صیغه) بر آن مترتّب گشته است بدون اینکه اصل اشتراط بدون آن قید، منع شرعی داشته باشد، پس چون تعلیق بر محال شرعی شده است، لذا باطل است. طلاق یکی از اعمال حقوقی است که نیاز به اسباب و شرایط خاصّ قانونی دارد و به صِرف اشتراط محقق نمی شود، به همین دلیل در هر سه روایت، امام در پاسخ فرمودند که این شرط باطل و بیاعتبار است و خلاف کتاب و سنت میباشد. یعنی طلاق به صورت شرط نتیجه از نظر قانونگذار بیاعتبار و نفوذ حقوقی ندارد، بنابراین شرط آن نیز باطل است.
دلایل طرفداران نظریه صحت شرط عدم ازدواج مجدد
برای اثبات این نظریه میتوان از دو راه کمک گرفت:
اول: قاعدهی کلی صحت و وم شرط مستنبط از حکم شارع مبنی بر وم وفاء به شرط أوفوا بالعقود» (مائده: ۱) و حدیث نبوی المؤمنون عند شروطهم» و دلایل دیگری که وجوب وفاء به عهد را تأکید می کند، شامل هر شرطی میگردد مگر اینکه احراز شود آن شرط نامشروع است. شرط عدم تزویج مجدد مشمول قاعدهی کلی وم وفاء به شرط» است؛ زیرا شرط بر خلاف امر مباح (تزویج) صورت گرفته و طبق قاعده، اینگونه شروط، نامشروع نیست تا از قاعدهی کلی صحت و وم خارج شود و روایات مورد استناد برخلاف آن نیز هیچکدام اثبات نامشروع بودن آن را ندارد. توضیح مطلب اینکه، مشروعیت ازدواج مجدد برای مرد از جمله احکامی است که به خودی خود و بدون در نظر گرفتن عناوین دیگر وضع شده و منافاتی با ثبوت حکمی دیگر در صورت پیدایش عنوان ثانوی – از جمله شرط عدم تزویج – ندارد. از این رو شرط مزبور، مشروع و مشمول قاعدهی کلی وم وفاء به شرط میگردد.
دوم: روایاتی که در آنها تصریح بر صحت و جواز چنین شرطی گردیده است:
الف) روایت منصور بن یونس برزج از امام کاظم (ع) که گوید به حضرت گفتم: یکی از شیعیان شما با زنی ازدواج کرد و آنگاه او را طلاق داد، پس از آنکه قصد رجوع به او را داشت زن امتناع کرد و رجوع را مشروط نمود به تعهد زوج مبنی بر اینکه با خدا پیمان ببندد که او را طلاق ندهد و ازدواج مجدد ننماید و مرد نیز این شرط را پذیرفت. ولی علیرغم شرط، پس از مدتی تمایل به ازدواج مجدد پیدا کرد، آیا این عمل صحیح و زوج باید به آن پایبند باشد؟ امام (ع) فرمود: قبول این شرط از جانب مرد، کار پسندیدهای نیست، زیرا از تغییر و تحولاتی که در تصمیمهای او در زندگی روزمره به وجود میآید غفلت کرده است، ولی حالا که شرط را پذیرفته باید به شرط خود وفا کند. زیرا رسول خدا (ص) فرمودند: مؤمنان باید به شروط خود پایبند باشند» [۱]
ب) از عبدالرحمن بی ابی عبدالله منقول است که او از امام صادق (ع) درباره شخصی سؤال کرده است که او به غلام خود گفته: من تو را آزاد میکنم با این شرط که این کنیز را به ازدواج تو درآورم مشروط بر اینکه اگر بر سر او زنی آوری صد دینار باید بپردازی. با این قرارداد او را آزاد می کند، ولی غلام بعداً ازدواج مجدد کرده، آیا صد دینار را باید بپردازد و شرطی که پذیرفته نافذ است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: شرطش نافذ است» [۲]
به نظر میرسد با توجه به مفاد روایت، صحت شرط عدم ازدواج مجدد پذیرفته شده است، چه اینکه از طرف شخص ثالث شرط شده باشد یا زوجه.
بندسوم : ارزیابی دلایل و نظر مختار
مستفاد از روایات مزبور که از حیث سند و دلالت معتبر هستند، این است که شرط عدم تزویج دارای نفوذ حقوقی است و بر صحت آن تصریح شده است؛ زیرا علاوه بر قواعد کلی حاکم بر کلیه شروط یعنی عموم ادلّهی وم وفاء به شرط، روایات خاصی که ذکر گردید مؤیّد صحت و جواز آن بوده و ادعای بطلان و نامشروع بودن آن محتاج دلیل است که در دلایل طرفداران نظریه بطلان، چنین دلیل قابل قبولی وجود نداشت.
وانگهی با توجه به روایات مطرح شده، مفادّ همهی آنها این است که عقد نکاح اقتضایی نسبت به عدم صحت شرط ازدواج مجدد ندارد تا چنین شرطی مخالف با شرع باشد. به بیانی دیگر، شرط عدم ازدواج مجدد مخالفتی با احکام اقتضایی شرع نداشته و صحیح است. در تحلیل فقهی نظریه مزبور، شیخ انصاری گوید: اگر حکم شرع به موضوعی با قطع نظر از عوارضی که ممکن است بر آن وارد شود، تعلق یابد، در این صورت عروض حکم دیگر بر آن به لحاظ عنوانی دیگر منافاتی با حکم ذاتی آن موضوع ندارد. مثلاً حلّیت ذاتی گوشت گوسفند منافاتی با حرمت آن در صورت غصب ندارد. در اینگونه موارد، شرط خلاف آن حکم، مخالف شرع نیست. مانند آنکه در عقد بیع، دوختن لباسی را بر مشروطٌ علیه شرط کنند که اباحهی ذاتی این کار منافی با عروض وجوب بر آن به دلیل این که مورد اشتراط در عقد واقع شده است، نخواهد بود، اما اگر حکم شرع با توجه به تمام عوارضی که ممکن است بر موضوع وارد شود، تعلق یابد، در اینصورت، عروض حکم دیگر بر آن با حکم شرعی منافات داشته و شرط مخالف آن، خلاف شرع است مانند امور محرّمه یا واجبه که نمیتوان خلاف حرمت یا وجوب آنها را در ضمن عقدی شرط کرد»[۳]
بر اساس بیان فوق، حکم ذاتی عقد نکاح، زوجیت دائم نسبت به زنی است که او را به عقد خود درآورده است، با قطع نظر از ازدواج مجدد یا عدم آن. بنابراین عروض حکم دیگر مانند عدم ازدواج مجدد به لحاظ عنوانی دیگر ( عنی در قالب شرط ضمن عقد) منافاتی با حکم ذاتی عقد نکاح نداشته و صحیح است. نتیجه پذیرش نظریه صحت شرط عدم تزویج» این است که مانند هر شرط دیگری دارای نفوذ و آثار حقوقی است و باید طرفین به آن ملتزم باشند. لکن با وجود اینکه طرفداران این نظریه بر وم وفای به شرط و عمل بر طبق آن اتفاقنظر دارند، در مورد ضمانت اجرای تخلف از این شرط دچار اختلاف شده اند که در مبحث ذیل به آن میپردازیم.
گفتار پنجم: اثر شرط عدم ازدواج مجدد با تأکید بر عنصر مصلحت اجتماعی
نظریه مشهور در خصوص شرط عدم ازدواج مجدد این بود که چنین شرطی، نامشروع و هیچگونه اثر حقوقی بر آن بار نمیگردد. ولی عقدی که این شرط در آن درج گردیده به اعتبار خود باقی است و شرط به دلیل مخالفت با قوانین آمره قدرت اجرایی ندارد و خود به خود بیخاصیت و عقیم است. از بررسی دلایل مورد استناد نظریه مشهور، این نتیجه حاصل شد که این نظریه مبنای محکم و استواری ندارد و دلایل ابراز شده مخدوش است و لذا با استناد به دلایلی که بیان شد نظریه صحت شرط عدم تزویج» را برگزیدیم. اکنون سؤال این است که با فرض قبول نظریه صحت این شرط اگر مشروطٌ علیه از عمل به شرط تخلّف کند و با وجود اشتراط ترک ازدواج، مبادرت به انجام آن کند چه ضمانت اجرائی وجود دارد؟
با توجه به اینکه این شرط، شرط فعل منفی است که با تخلّف از آن امکان اجبار مشروطٌ علیه وجود ندارد، طرفداران این نظریه، در این زمینه دچار اختلافنظر شده اند:
الف) برخی اظهار نظر کرده اند که زوج باید به شرط عمل کند ولی اگر تخلف کرد ازدواج دوم صحیح است و تخلف از شرط موجب بطلان نکاح دوم نمیگردد .[۴]
مرحوم گلپایگانی معتقد است که احتیاطاً، زوج نباید از شرط تخلّف کند .
از کلام بعضی دیگر برمیآید که تخلّف از شرط عدم تزویج اثر وضعی ندارد بلکه آثار تکلیفی داشته و موجب معصیت است .
در فقه عامه، علمای مالکی شرط را صحیح، ولی عمل به آن را واجب نمیدانند، بلکه مشروطٌ علیه بهتر است که انجام ندهد و اگر تخلّف کرد ضمانت اجرایی ندارد.
ب) گروهی معتقدند که زوج باید به شرط عمل کند و اگر تخلّف ورزد عمل حقوقی بعدی او یعنی ازدواج دوم باطل است.
ج) در مذهب حنبلی، شرط را جایز و عمل به آن را لازم و واجب میدانند و در صورت تخلّف زوج، برای زوجهی اول حق فسخ نکاح قائل هستند.[۵]
به نظر میرسد گرچه در سایر عقود با تخلّف از شرط و عدم امکان اجبار مشروطٌ علیه به انجام شرط، برای مشروطٌ له حق فسخ قرارداد وجود دارد ولی در عقد نکاح، چون موارد فسخ نکاح از طرف شارع و قانونگذار به موارد خاصی منحصر شده است، التزام به حق فسخ برای زوجه با مقررات شرعی هماهنگ نیست و بر این اساس نظر علمای حنبلی را نمیتوان پذیرفت، ازطرفی نظریه اول هم با اینکه زوج را مم به رعایت شرط میداند ولی در صورت تخلّف، ضمانت اجرایی پیش بینی نکرده است. به نظر میرسد نظریه دوم که ضمانت اجرای تخلّف از شرط را بطلان ازدواج دوم میداند، منطبق با قواعد حقوقی و مصالح اجتماعی است، زیرا:
اولاً: مشروطٌ علیه قدرت شرعی و قانونی بر انجام فعل حقوقی که ترک آن شرط شده، یعنی ازدواج مجدد را ندارد، زیرا با قبول این شرط قدرت انجام آن را از خود سلب کرده است. بنابراین ازدواج دوم باطل است. به بیان دیگر عدم توان شرعی در افعالی که مشروط به قدرت شرعیه هستند، همانند عدم توان تکوینی در امور تکوینی است (الممتنع شرعاً کالممتنع عقلاً). شیخ انصاری در بحث اشتراط سقوط خیار مجلس در ضمن عقد همین نظریه را پذیرفته و میگوید: اگر در ضمن عقد شرط کنند که یکی از طرفین، خیار مجلس را اعمال نکند و یا به عبارتی، تعهد بر ترک فسخ کند ولی با این وجود تخلّف از شرط کند و مبادرت به فسخ عقد نماید، عمل حقوقی او یعنی فسخ نافذ نیست. زیرا وجوب وفاء به شرط مستم این است که مشروطٌ علیه بر انجام شرط مجبور شود و قدرت شرعی بر ترک فسخ نداشته باشد. بنابراین اقدام به فسخ عقد از طرف مشروطٌ علیه، تخلّف از شرط محسوب شده و نافذ نیست» .
ثانیاً: طبق ادلّهی شرط، عمل حقوقی که تعهد بر ترک آن شده، مانند ترک ازدواج مجدد مورد نهی و حرام است و نهی، مقتضی فساد و بطلان عقد نکاح دوم است.
ثالثاً: به واسطه شرط، برای مشروطٌ له، حقی به وجود میآید که با تخلّف از آن، عمل حقوقی مشروطٌ علیه یعنی ازدواج دوم به منزلهی تصرف در حقّ غیر بوده و نافذ نیست.
رابعاً: ماده ۴۵۴ ق.م. مقرّر میدارد: هرگاه مشتری مبیع را اجاره داده باشد و بیع فسخ شود، اجاره باطل نمی شود، مگر اینکه عدم تصرّفات ناقله در عین و منفعت بر مشتری صریحاً یا ضمناً شرط شده باشد که در اینصورت اجاره باطل است». همچنین طبق ماده ۴۵۵ ق.م. اگر پس از عقد بیع، مشتری تمام یا قسمتی از مبیع را متعلّق حقّ غیر قرار دهد مثل آنکه نزد کسی رهن گذارده فسخ معامله موجب زوال حقّ شخص مزبور نخواهد شد. مگر اینکه شرط خلاف شده باشد». ذیل هر دو ماده صراحت دارد که اگر عدم اجاره و یا عدم رهن شرط شده باشد، اقدام به اجاره و یا رهن اثری ندارد و اجاره و رهن انجام گرفته باطل و بیاثر است. لازمهی این مطلب نیز آن است که چنانچه مفاد شرط، انجام دادن عمل حقوقی باشد و مشروطٌ علیه به جای انجام دادن عمل مورد شرط، عملی را که با آن منافات دارد انجام دهد و به عبارت دیگر تخلّف شرط کند، عمل اخیر واقع نخواهد شد، مثل آنکه مورد شرط، هبهی عین معین به فرد خاصی باشد و مشروطٌ علیه آن را به فرد دیگری هبه کند، این هبه باطل است، با این توجیه که لازمهی منطقی تعهد بر انجام دادن یک عمل حقوقی خاص، عدم انجام دادن هر گونه عمل حقوقی منافی با آن است و در فرض تخلّف، آنچه انجام شده، محکوم به بطلان است.[۶]
در ارتباط با شرط عدم ازدواج مجدد در نکاح برخی آن را به دلیل مخالفت با مقتضای عقد و نامشروع بودن و نیز اجماع و شهرت، باطل میدانند. ولی با نقد و بررسی ادلّهی ایشان مشخص شد که دلایل ابراز شده، محلّ خدشه بوده و ادعای آنان را تأیید نمی کند.
با توجه به روایاتی که دلالت بر صحت شرط عدم ازدواج مجدد دارد و نیز عدم مخالفت آن با مقتضای عقد، شرط عدم تزویج در ضمن نکاح نه مخالف با مقتضای عقد است و نه خلاف شرع. افزون بر این که التزام به این شرط با توجه به پذیرش الگوی تک همسری در جامعه ما، سبب استحکام نظام مقدس خانواده و بقاء آن و عشق و علاقه زوجین نسبت به یکدیگر میگردد.
پیشنهاد میگردد در سند ازدواج، شرط عدم ازدواج مجدد توسط زن در کنار شروط دیگر آورده شود و ضمانت اجرای آن نیز در نهایت سبب بطلان نکاح دوم گردد.
مبحث دوم :ازدواج مجدد زن در احکام و قوانین حقوقی ایران
در قوانین حقوقی کشورمان که برگرفته از احکام فقهی اسلام است ، زن ، مادام که همسر دارد ، برخلاف مرد ، نمی تواند ازدواج نماید . ازدواج مجدد ، تنها برای ن مجرد مطلقه و بیوه ، آن هم پس از سپری شدن ایام عده ، تجویز شده است . اما با وجود تجویز ازدواج مجدد برای اینگونه ن ، قوانین حقوقی بصورت مستقیم و غیرمستقیم ، موانعی را بر راه ازدواج مجدد زن بوجود آورده اند که این موانع تحدید کننده ، مانع از تشکیل مجدد زندگی خانوادگی زن می شوند . به نمونه هایی در ذیل اشاره می شود :
۱) ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی می گوید : هرگاه شخصی ، چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد ، زن او می تواند تقاضای طلاق کند . در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ ، حاکم او را طلاق می دهد . ماده ۱۰۲۳ اشاره به این دارد که دادگاه در مورد مواد ۱۰۲۰ ، ۱۰۲۱ و ۱۰۲۲ وقتی می تواند حکم موت فرضی غایب را صادر نماید که در یکی از رومه های کثیرالانتشار یا جراید محل ، اعلانی در سه دفعه متوالی و هر کدام به فاصله یکماه منتشر نماید تا اگر کسی از غایب خبری داشته باشد به محکمه اطلاع دهد . هرگاه یک سال از تاریخ اولین اعلان بگذرد و حیات غایب ثابت نشود ، حکم موت فرضی او صادر می شود . درج آگهی نیز در صورت تحقق مواد ۱۰۲۰ ، ۱۰۲۱ ، ۱۰۲۲ صورت می گیرد . یعنی وقتی که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده است گذشته باشد و در انقضاء این مدت ، سن غایب از ۷۵ سال گذشته باشد . اگر غایب درجنگ مفقود شده ، باید سه سال از تاریخ صلح گذشته باشد و اگر صلحی صورت نگرفته باشد ، باید ۵ سال از خاتمه جنگ گذشته باشد . و اگر غایب مسافر کشتی بوده ، باید سه سال از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد.
با توجه به قوانین فوق ، اگر زنی شوهرش غایب شود ، از یک سو ، زن همسردار تلقی می شود ، و از طرف دیگر با وجود فقدان همسرش نمی تواند شوهر اختیار کند . از طرفی تا ۴ سال از تاریخ غیبت نگذرد ، زن نمی تواند تقاضای طلاق کند . بعد از تقاضای طلاق نیز ، محکمه یکسال وقت برای احراز خبر از غایب تعیین می کند و در صورت عدم احراز خبر ، حکم طلاق صادر می شود که زن می تواند پس از ایام عده طلاق ، که چهار ماه و ۱۰ روز می باشد ، با دیگری ازدواج کند و براساس ماده ۱۰۳۰ ، اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده مراجعه نماید ، نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضاء مدت مزبور حق رجوع ندارد .[۷]
ملاحظه می شود زنی که حیات و ممات همسر مفقود الاثرش معلوم نیست ، حتی در صورت طلاق ، چیزی در حدود ۵/۵ سال می بایست برای تشکیل دوباره زندگی و ازدواج مجدد ، صبر نماید . در حالی که این قوانین دست و پاگیر برای مرد وجود ندارد . همچنین است راه دیگر ازدواج مجدد زن ، که صدور حکم فوت فرضی برای همسر غایبش می باشد . براساس قانون ، باید ده سال از فقدان غایب بگذرد و سن او از ۷۵ سال بعد از انقضاء مدت گذشته باشد تا حکم فوت فرضی صادر شود .[۸]
ازدواج مجدد زوج با اذن دادگاه و ایجاد حق طلاق برای زن درفقه وحقوق
بند اول : نظر موافقین حق طلاق زوجه
منع ازدواج مجدد بدون اجازه زوجه به عنوان شرط ضمن عقد (بند ۱۲ شرایط مندرج در سند نکاحیه) به زوج تفهیم و به امضای ایشان رسیده است که به موجب آن به زوجه وکالت با حق توکیل به غیر داده شده تا در صورت ازدواج مجدد زوج به زوجه به نحو مطلق بوده و منصرف به مورد خاص نیست، شروط ضمن عقد به زوج تفهیم و مورد توافق زوجین قرار گرفته است و طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی اشتراط شرط ضمن عقد نکاح تجویز گردیده و تفویض وکالت از طرف زوج به زوجه مطلق بوده و منصرف به موردی خاص نیست،بهعلاوه اقاریر صریح زوج مبنی بر ازدواج مجدد بدون تحصیل رضایت همسر اول دلالت بر تخلف وی از شرط ضمن در قباله نکاحیه می کند. بنابراین زوجه حق دارد که با مراجعه به دادگاه خود را مطلقه نماید.اگر زوجین با هم شرط کردند که هر موقع شوهر زن گرفت، به نحو مطلق من حق طلاق داشته باشم، این شرط نه با ذات عقد مغایر است و نه با مقتضای عقد و این شرط لازمالوفاست.
شرط موضوع بند ۱۲ شرطی نامشروع نیست تا باطل باشد؛ زیرا زن در هر حال به وکالت از سوی مرد است که خود را مطلقه میکند، در نتیجه سلطه انحصاری مرد را بر طلاق که قاعدهای آمره است، از مرد نمی گیرد. باید توجه داشت که اینگونه نیست که در هر صورت طلاق در اختیار مرد باشد و زن حق هیچگونه درخواست و اختیاری برای در دست داشتن اختیار طلاق نداشته باشد. بلکه طبق دستور شرع مقدس اسلام و قوانین مدون فعلی که برگرفته از منابع اسلامی است، راه هایی پیش بینی شده است که زن می تواند با این وسیله اختیار طلاق را به دست گیرد و با توسل به آن راه ها، خود را مطلّقه سازد.
بند دوم: نظرمخالفین حق طلاق
اگر اینجا طلاق به دست این زن با این خصوصیات داده شد، قهراً تضییع حق زن است و اگر واقعاً زن خودش را در یک تنگنای خاصی قرار داده، باید برود تقاضای عسر و حرج کند و از طریق عسر و حرج وارد قضیه شود، نه از طریق بند ۱۲ شرایط ضمن العقد.
در اینجا حق طلاق یعنی حق تمکین از حقوق مرد است، گفت: زن نسبت به مرد باید تمکین کند و همان طور که نفقه را حق زن میدانیم، تمکین را حق مرد میدانیم. شرط ضمن عقد هم برای یک زن ایجاد حق میکند، وقتی یک زن تمکین نکند و بخواهد از شرط ضمن عقد استفاده کند ، تعارض پیش می آید و در تعارض۲ شرط تساقط ایجاد میشود.در این مورد نمیتوان برای زن حق طلاق قائل شد و این از موارد عسر و حرج است؛چرا که در ماده قانون مدنی که در خصوص عسر و حرج آمده، دست دادگاه را باز گذاشته و به هر دلیل دیگر ممکن است زن تقاضای عسر و حرج کند.[۱]
اصل عدم ولایت فرد بر دیگری میطلبد که زن در صورت تمایل به طلاق اسیر اراده مرد نباشد.قدر مسلم این است که ولایت قاضی در خصوص انجام تکالیف است؛ یعنی قاضی بر کسی که از انجام تکلیف اعم از تکلیف قراردادی یا قانونی خودداری میکند، ولایت دارد. پس اگر ما بتوانیم شکلی را که در ضمن عقد شده است، به نحوی به تکلف ملحق کنیم آنگاه میتوانیم قاعده را در خصوص این شرط هم جاری سازیم؛ یعنی ما اگر بتوانیم شرط را چنین معنا کنیم که زن مکلف است به شوهر اجازه ازدواج مجدد دهد یا اگر بتوانیم امتناع زن از اذن را چنین تعبیر کنیم که زن در حقیقت با امتناع خویش مانع رسیدن مرد به حق قانونی خود شده است، آنگاه خواهیم توانست قاعده را جاری کنیم؛ ولی با توجه به مفاد شرط اولاً به هیچ وجه نمیتوانیم نوعی تکلیف از آن استنباط کنیم، ثانیاً امتناع زن را ممانعت از رسیدن مرد به حق خویشتن هم نمیتوانیم تلقی کنیم؛ زیرا زن مانع ازدواج مرد نیست؛ بلکه عامل به حق خویش است. در حقیقت این خود مرد بوده که اجرای حق خویش را موکول به اجازه زن کرده و به عنوان ضمانت اجرا به زن وکالت داده که اگر بدون اجازه او حق خویش را اعمال کرد، او خود را طلاق دهد. پس ماده نزاع ممانعت از حق ازدواج مرد نیست؛ بلکه تحقق وکالت در طلاق است،همچنانکه اطلاق شرط این است که از طرف شوهر وکیل است اگر او بدون اجازه ازدواج کند، خود را مطلقه سازد و ما نمیتوانیم اجازه حاکم را جانشین اراده زن کنیم. اجازه حاکم فقط میتواند متکی به قاعده لاحرج باشد؛ زیرا مرد ادعا کرده که زن تمکین نمیکند و اجازه ازدواج هم نمیدهد و این حالت به معنای عسر و حرج برای شوهر است که چون حاکم اختیار رفع دارد من باب رفع عسر و حرج به مرد اجازه میدهد که ازدواج کند؛
نظریه شماره ۲۹۴۷/۷-۱۶/۴/۱۳۹۷ اداره حقوقی قوه قضائیه:
زوج و زوجه به شرایط ضمن عقد که خود قرار داده اند،ماخوذ و مقید می باشند،شوهر حتی اگر با عقد منقطع هم ازدواج مجدد کرده باشد،از شرط فی مابین عدول کرده است و از طرفی ازدواج با اذن دادگاه نیز از موارد عدول از شرط محسوب است.ماده ۱۱۱۹ ق.م نیز مفید همین معنی است.» در مورد قسمت دوم سئوال به طور مثال تو جه شما را به ماده ۴۲۱ ق م جلب می کنیم آقای دکتر کاتوزیان معتقدند که وقتی علت فسخ از بین برود ولو اینکه حق فسخ هم ایجاد شده باشد دیگر حقی برای اعمال حق فسخ به وجود نمی آید و باید ماده ۴۲۱ ق.م تنها در مورد منصوص خود اجرا کرد .شرط مورد بحث و حکم قانون از لحاظ اصولی عام بوده و تمام افراد لفظ نکاح را در بر می گیرد،وچون نکاح موقت نیز فردی از افراد نکاح به طور عام است – کما اینکه قانونگذار این نوع نکاح را در کنار نکاح دائم و از همان قسم آورده است – تمسک به اعتقاد عامه را در اینکه این قبیل نکاح را صیغه می نامند،خالی از محمل می سازد.چه،به هر روی این ماهیت حقوقی نوعی از نکاح است و مقصود طرفین همانگونه که از فرهنگ عامه برمی آید ترغیب زوج به وفاداری به زوجه است که در این نوع نیز صادق است.از سوی دیگر این شرط و حکم قانون،موجد حقی است برای زوجه.حقی مکتسب در وکالت طلاق.همانگونه که شرایط پیدایش یا به تعبیر صحیح تر، شناسایی حق، توسط شارع اعلام می شود؛ شرایط زوال آن نیز به حکم او تعیین می شود. فلذا اسقاط حق زوجه با طلاق یا بذل مدت زوجه دوم، فاقد وجاهت قانونی و شرعی است.نمی توان این مورد را با موضوع شفعه خلط کرد.زیرا اولا در سقوط حق شفیع به کیفیت بیان شده در فوق، بحث است و ثانیا قیاس این دو مع الفارق است:در نظر گرفتن یک انسان به عنوان یک مال و به بازی گرفتن احساسات او در قیاس با حق شفیع، اشتباهی فاحش است. باید توجه داشت اصل ازدواج مجدد در اسلام محل منع است و حکم فعلی قوانین ایران بایستی استثنایی و به وجهی تفسیر شود که مواجه با تک همسری باشیم.
اختیار همسر توسط زوج ، بدون رضایت زوجه هیچ قیدی ندارد. تحلیل این شرط دارای وجوه حکمی و موضوعی است. اتفاقاً همه بحث نیز در وجه موضوعیاش است، بنابراین فتاوی قابل تحلیل هستند. اگر فتاوی مراجع دارای وجه حکمی بود باید تسلیم میشدیم، این فتاوی دارای وجه موضوعی است؛ یعنی تشخیص موضوع و مصداق است. همچنین وجه حکمی قضیه این است که آیا تفویض وکالت در طلاق به زوجه در صورتی که زوج اختیار همسر دوم کند، حکماً مخالفتی با شرع یا قانون دارد که گفته شده این شرط صحیحی است و از جهت حکمی فتاوی هم منصرف از این است.[۲]
گفتار دوم : نظر مراجع
لازم است برای تبیین بهتر موضوع از لحاظ فقهی ،نظرات مراجع را نیز دراین بخش بیاوریم .
۱-آیتالله العظمی میرزا جواد تبریزی
در فرض مذکور شرط در مورد عقدنامه منصرف از صورت مذکوره است و زوجه وکیل در طلاق نیست و طلاقش باطل و ازدواج این زن با زوج دوم نیز باطل است و در صورت دخول زوج دوم زن نسبت به زوج دوم حرام ابدی است و در صورت جهل به مسئله چنانچه اولادی از آنان متولد شده، ولد شبهه است.
۲-حضرت آیتالله العظمی ای
ظاهراً وکالت داشتن در طلاق در صورت ازدواج منصرف است از موردی که زوجه تمکین نکرده و ازدواج دوم با رأی دادگاه باشد.
۳-آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
اگر زوجه بدون عذر شرعی از تمکین خودداری کرده باشد، توکیل زوج هر چند صحیحاً واقع شده باشد از چنین موردی منصرف است. بنابراین طلاق زوجه بدون اذن و رضایت در فرض پرسش باطل است.
۴-آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی
زوجه نمیتواند به این دلیل خود را مطلقه نماید.
۵- آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی
وکالت در امر طلاق در خصوص این ماده منصرف است به جایی که زوجه تمکین نماید و هرگاه برای مدت طولانی بدون عذر شرعی حاضر به تمکین نشود، ازدواج مجدد زوج اشکالی نداشته و طلاق زن اول صحیح نبوده است.
به نظر می رسد آیت الله صانعی نخستین فقیه شیعه باشد که ازدواج مجدد مردان بدون اجازه همسر اول را حرام اعلام می کند.
قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، در آیه سوم سوره نساء به مردان اجازه داده که تاچهار زن را به عقد خود درآورند: فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع» و شرطی که صریحا برای آن قائل شده و در همین سوره از قرآن آمده این است که مرد بتواند عدالت را میان ن خود برقرار کند و به مردی که احتمال می دهد نتواند چنین عدالتی رعایت کند سفارش می کند که بیش از یک همسر نداشته باشد فان خفتم الا تعدلوا فواحده».
آیت الله صانعی در گفتگو با رادیو آلمانی دوچلاند فونک گفته که اگرچه مسئله تعدد زوجات در برخی زمانها و در برخی قبائل، متعارف و مرسوم و مورد پذیرش ن بوده اما امروز چون این مسئله موجب آزردگی خاطر ن است انجام آن نیازمند اذن زن اول است و در حقیقت زن دوم گرفتن، در اختیار زن اول است و این عین عدالت است».
با اینکه در شرع اسلام قید و شرطی بیش از رعایت عدالت برای چندهمسری تعیین نشده، در حال حاضر در قوانین ایران، ازدواج دوم مردان منوط به رضایت ازدواج زن اول است اما اخیراً دولت محمود لایحه ای برای تصویب به مجلس شورای اسلامی فرستاده که در آن، مردان بدون اجازه زن اول و در صورتی که از دادگاه اجازه بگیرند می توانند دست به ازدواج دوم بزنند.
آیت الله صانعی پیش از این فتواهای دیگری نیز در مورد مسائل ن داشته که با دیدگاه های فقهی دیگر مراجع شیعه و همچنین فقهای پیشین تفاوت چشمگیری نشان می دهد.
ازدواج مجدد ورویکرد جدیدفقهی وحقوقی ایران
اولین پرسشی که در این زمینه مطرح است این است که آیا اصولاً ازدواج مجدد در شریعت اسلامی به رسمیت شناخته شده یا شارع مقدس آن را ممنوع یا مکروه دانسته است؟ نخستین منبع و مرجعی که می تواند پاسخ روشنی را نسبت به پرسش مذکور ارائه نماید قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان و قانون اساسی آنان است. آیه سوّم سوره نساء می فرماید: و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النّساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده…» و اگر می ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و) با ن پاک دیگر ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر؛ و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید.و آیه ۱۲۹ همین سوره می فرماید: و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النّساء و لو حرصتم، فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلّقه» شما هرگز نمی توانید درمیان ن عدالت برقرار کنید هر چند کوشش نمایید ولی تمایل خود را به طور کلی متوجه یک طرف نسازید به گونه ای که همسر دیگر را به صورت زنی که شوهرش را از دست داده در آورید… در نگاهی سطحی و به دور از تامّل و دقت، دو آیه، ظاهری ناسازگار داشته و با یکدیگر تعارض و تهافت دارند زیرا آیه نخست تعدد زوجات را مشروط به رعایت عدالت پذیرفته است و نشان گر آن است که برخی توانایی این امر را دارند حال آنکه آیه دوم توانایی اعمال عدالت را به طور مطلق و با حرف لن» که بیان گر نفی ابد است منتفی می داند که معنای آن این است که هیچ یک از شما و در هیچ زمانی قادر بر اجرای عدالت در میان ن متعدد خویش نخواهید بود.[۱]
عیاشی نیز در تفسیر خود از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که مقصود از عدالت در لن تستطیعوا ان تعدلوا» عدالت در مودّت و دوستی است.[۲]
بسیاری از مفسران و فقیهان نیز همین تفسیر را برای سازگار نمودن ظاهری مفاد دو آیه برگزیده اند هر چند در واقع ناسازگاری و تعارضی وجود ندارد؛ بنابراین بر اساس آیه سوّم سوره نساء خداوند تعدد زوجات را تا چهار زن پذیرفته است مشروط بر اینکه در اموری مانند نفقه و مخارج زندگی و حق هم خوابی و امثال آن که در قدرت و اختیار شوهر است عدالت رعایت شده و در مورد همه ن یکسان رفتار شود طبعا اگر کسی در این گونه امور نیز توانایی اجرای عدالت را ندارد از ازدواج مجدد صرف نظر نماید
پر واضح است تمامی ن و مردان از شرائطی یکسان برخوردار نیستند برخی از ن دچار بیماری های صعب العلاج و مسری می شوند و امکان مقاربت را از همسر خویش سلب می کنند، گاه ناشزه شده و حاضر به تمکین نمی باشند، گاه به علت محکومیت هایی قضایی مجبور است مدتی را در زندان سپری کند ، گاه نیز زن عقیم بوده و قادر به تولید نسل نمی باشد:
از این رو ماده ۲۳ لایحه پیشنهادی که مقرر می دارد: اختیار همسر دائم بعدی. منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران می باشد» از نگاه حکم اوّلی اسلام مخالفتی با شرع ندارد زیرا شرط گزینش همسر مجدد، توانایی زوج بر خوراک و پوشاک و هزینه زندگی همسران متعدد است و می توان توانایی اداره جنسی و ی جنسی زوجات متعدد را نیز به آن اضافه کرد.[۳]
هم چنین می توان تبصره ای را به این مضمون به آن افزود که در صورتی که در عقد نکاح شرط باشد که اگر ازدواج مجدد کند زوجه حق طلاق خواهد داشت، زوجه می تواند با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق کند ناگفته نماند ماده پیشنهادی با این اشکال مواجه است که فاقد ضمانت اجرای موثر است زیرا در این ماده تنها به یک تعهد اخلاقی ساده مبنی بر اجرای عدالت بسنده شده و برای این موضوع که اگر مرد تعهد مزبور را زیر پا نهاد و آن را اجرا ننمود چه خواهد شد؟ چاره ای اندیشیده نشده است و تعهد اخلاقی فاقد ضمانت اجرای موثر حقوقی به راحت قابل نقض است و حداقل می توان برای آن تعزیر در نظر گرفت زیرا مجازات تعزیری مانند حدود و قصاص ودیات نیست که حتما باید در شرع مقدس وارد شده و شارع مقدار آن را تعیین نموده باشد بلکه تعیین و مقدار آن بر عهده حاکم است زیرا در قواعد و قوانین حقوقی اصل بر دارا بودن ضمانت اجرای موثر است تا قانون گریزان نتوانند به راحتی آن را نقض نموده و ابّهت و اقتدار قانون را در جامعه شکسته و قبح قانون گریزی و قانون شکنی را ریخته و آن را به صورت امری عادی در آورند.
از سوی دیگر محتوا و مفاد لایحه پیشنهادی مجموعه ای از قواعد شکلی و حماسی و در راستای بستر سازی جهت اجرای هر چه بهتر قوانین ماهوی است حال آن که مفاد ماده ۲۳ یک امر ماهوی است و آوردن امر ماهوی در مجموعه ای شکلی چندان موجّه به نظر نمی رسد و از آن جا که اصلاح قانون مدنی در دستور کار قوه قضائیه بوده و در حال انجام است اگر دولت محترم نظری در این زمینه داشت خوب بود آن را به قوه قضائیه منعکس می نمود تا پس از بررسی دقیق و همه جانبه آنچه مقتضای شرع و مصلحت کشور بود در قانون مدنی که قانون ماهوی و مادر است گنجانده می شد. امّا می توان به این مسئله از دیدگاه حکم ثانوی نیز نگریست و از این منظر شاهد اندکی تفاوت در نگرش خواهیم بود هر چند ازدواج امری پسندیده و مقدس و تعدد زوجات نیز امری مباح و مشروع است ولی گاه ممکن است امری مباح و مشروع و احیانا مقدس دستاویزی برای ظلم و تعدی و احجاف گردد طبیعی است استفاده حق، نمی تواند منشأ اضرار به دیگران باشد بنابراین یا باید ازدواج مجدد را منوط به موارد ضرورت به تشخیص و اجازه دادگاه دانست و یا منوط به رعایت عدالت در پرداخت نفقه و هزینه زندگی و تأمین خوراک و پوشاک و مسکن متناسب با وضعیت زوجه و نیز رعایت عدالت در امور جنسی کرد و برای ضمانت اجرای آن مجازات تعزیری اعم از جریمه نقدی محرومیت های اجتماعی و غیر آن در نظر گرفت.
در اینجا مناسب است مروری کوتاه بر مسئله تعدد زوجات در قوانین موضوعه ایران داشته باشیم.
تا سال ۱۳۴۶ قانونی که به صراحت به مسئله تعدد زوجات بپردازد در حقوق موضوعه ایران وجود نداشت هر چند به متابعت از فقه امامیه امری پذیرفته شده محسوب می گشت و جواز آن از مواد متعدد قانون مدنی نیز استفاده می شد. قانون گذار در سال ۴۶ و در ماده ۱۴ قانون حمایت از خانواده حکم مسئله را به صراحت متعرض شد.
ماده ۱۴ این قانون مقرر می داشت: هر گاه مرد بخواهد با داشتن زن، همسر دیگری را اختیار نماید، باید از دادگاه تحصیل اجازه کند. دادگاه وقتی اجازه اختیار همسر تازه خواهد داد که با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی، توانایی مالی مرد و قدرت او را به اجرای عدالت احراز کرده باشد. هر گاه مردی بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به مجازات مقرّر در ماده ۵ قانون ازدواج مصوب ۱۳۱۰ ـ ۱۳۱۶ محکوم خواهد شد.
بنابر ماده ۵ قانون ازدواج، متخلف به حبس جنحه ای از شش ماه تا دو سال محکوم می شد. لیکن با توجه به لحن ماده ۱۴ نظر حقوقدانان و رویه دادگاه ها بر این بود که ازدواجی که بدون اجازه دادگاه واقع شده درست و نافذ است.[۴]
در سال ۱۳۵۳ و با تصویب قانون جدید حمایت از خانواده، این موضوع پر رنگ تر از قبل در قوانین جلوه نمود و مواد ۱۶ و ۱۷ قانون مزبور به این امر اختصاص یافت، بر اساس بند اول ماده ۱۶ در صورت فقدان بندهای هشت گانه دیگر، رضایت همسر اوّل برای ازدواج مجدد اامی گشت بندهای دیگر آن که ازدواج مجدد را تجویز می نمود عبارتند از: عدم قدرت همسر به ایفای وظایف شوئی، عدم تمکین زن از شوهر، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج، محکومیت زن، اعتیاد مضرّ زن، ترک زندگی از طرف زن، عقیم بودن زن و بالأخره غایب مفقود الأثر شدن زن. ماده ۱۷ این قانون در مورد بند یک ماده ۱۶ اجازه دادگاه را نیز ملحوظ نمود و ضمانت اجرای کیفر این امر را حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال مقرر نمود و همین مجازات را برای سر دفتری که با علم به همسر دار بودن مرد اقدام به ثبت ازدواج مجدد بدون حکم دادگاه نماید در نظر گرفت.
شورای نگهبان در نظریه مورخ ۹/۵/۱۳۶۳ ضمانت اجرای مقرر در ماده ۱۷ قانون مزبور را خلاف شرع اعلام کرد. به موجب این نظریه: مجازات متعاقدین و عاقد در عقد ازدواج غیر رسمی مذکور در ماده ۱ قانون ازدواج و در ازدواج مجدد مذکور در ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده شرعی نمی باشد.
در برخی کشورهای مسلمان نظیر عراق و سوریه ازدواج مجدد موکول به اذن قاضی شده، در الجزایر نیاز به اجازه دادن نیست ولی مشروط به رعایت موازین شرعی است در عین حال به هر یک از همسر اوّل و همسر جدید این اختیار داده شده که در صورتی که شوهر به آنان دروغ گفته باشد از دادگاه درخواست طلاق کنند. در مصر قانونی که ازدواج مجدد را منع کند وجود ندارد ولی ماده ۱۸ قانون احوال شخصیه تونس تعدد زوجات را ممنوع نموده و برای متخلف، مجازات در نظر گرفته است.[۵]
مبحث تعدد زوجات از دیرزمان و در میان ملل مختلف مطرح بوده و براساس نوشته برخی از پژوهشگران حقوق خانواده و در زمانی که اسلام پای به عرصه حیات نهاد دو عقیده در مورد تعدد زوجات حاکم بود گروهی معتقد به تک همسری بوده و چند همسری را جایز نمی شمردند و گروهی برای تعدد زوجات حد و مرزی قائل نبودند و اسلام راه میانه را برگزید.
در پایان نگاهی کوتاه نیز به ماده ۲۵ که از سوی هیأت دولت به لایحه پیشنهادی قوه قضائیه افزوده شده است، می افکنیم این ماده مقرر می دارد: وزارت امور اقتصادی و دارایی موظف است از مهریه های بالاتر از حدّ متعارف و غیر منطقی با توجه به وضعیت زوجین و مسائل اقتصادی کشور متناسب با افزایش میزان مهریه به صورت تصاعدی در هنگام ثبت ازدواج مالیات وصول نماید. میزان مهریه متعارف و میزان مالیات با توجه به وضعیت عمومی اقتصادی کشور به موجب آیین نامه ای خواهد بود که به وسیله وزارت امور اقتصادی و دارایی پیشنهاد و به تصویب هیأت وزیران می رسد.
به نظر می رسد این ماده از پیشنهاداتی است که فاقد پشتوانه کارشناسی بوده و بدون تحقیق و بررسی کامل پیرامون زوایا و جوانب آن ارائه شده است و این گونه پیشنهادات زمنیه را برای هجمه های سنگین علیه دولت محترم فراهم می سازد.
برخی از عبارات ماده دارای ابهام جدّی است عبارت (بالاتر از حدّ متعارف و غیر منطقی…) به خوبی بیان نمی کند که آیا تنها وضعیت زوجین ملاک است یا هم وضعیت زوجین در این مسئله دخیل است و هم وضعیت اقتصادی کشور؟
حال اگر وضعیت زوجین خوب باشد امّا وضعیت اقتصادی کشور نامطلوب باشد یا زوجین فقیر یا در حد متوسطند اما وضعیت اقتصادی کشور در حدّ مطلوبی قرار دارد چگونه مالیات اخذ خواهد شد؟
دیگر آنکه مقصود از به صورت تصاعدی» چیست؟ و در درجات بالاتر آیا بر میزان مالیات افزوده خواهد شد؟ در ابتدای ماده ملاک اخذ مالیات دو چیز قرار داده شد یکی وضعیت زوجین و دیگری وضعیّت اقتصادی کشور ولی در ذیل مادّه میزان مهریه متعارف و میزان مالیاتی که به آن تعلق خواهد گرفت تنها بر اساس وضعیت عمومی اقتصاد کشور لحاظ گردیده است بنابراین صدر و ذیل آن با هم ناسازگارند.
از سوی دیگر با عنایت به اینکه پیشنهاد، مجموعه ای متشکل از قواعد و مقررات شکلی و حمایتی است، آوردن این گونه امور که از مقررات ماهوی به حساب می آیند چندان موجه به نظر نمی رسند، نیز با ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی که تعیین مقدار مهر را منوط به تراضی طرفین عقد نکاح می داند، در تعارض و تهافت است هر چند می توان با توجه به ماده پایانی لایحه (ماده ۵۳)، ماده ۲۵ لایحه را ناسخ ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی دانست.
از معایب دیگر این ماده این است که زوجین و به ویژه زوجه را برای رسیدن به مهریه پیشنهادی و معاف ماندن از پرداخت مالیات مندرج در ماده، به سوی قانون گریزی و دور زدن قانون سوق داده و آنان برای فرار از مالیات به راه هایی نظیر بخشش و هبه های صوری، صلح و امثال آن متوسل شوند و به مراد خویش نیز برسند.
از جانب دیگر چون زوجه موظف خواهد بود قبل از اخذ مهریه، مالیات آن را بپردازد ممکن است وی نیز از زوج مطالبه مهر نماید زیرا مهریه مجرد وقوع عقد بر عهده زوج می آید و زوج نیز یا به زحمت و تکلف بسیار زمینه پرداخت را فراهم می سازد و یا دست به دامن دادگاه شده وتقاضای اعسار نموده و بر تراکم پرونده های قضایی بیفزاید و نیز دیگر آثار روحی و روانی که این امر ممکن است در پی داشته باشد. به علاوه ماده پیشنهادی این شائبه را به دنبال خواهد داشت که چون نظام جمهوری اسلامی در ترویج فرهنگ اسلامی در زمینه مهر ناکام مانده، در پی آن است که این ناکامی را از طریق اجبار قانونی جبران نماید. به هر تقدیر ماده مزبور نیازمند کارشناسی جدی و دقیق و بررسی همه جانبه زوایا و جزئیات و جوانب امر است و تصویب آن به شکل فعلی به صلاح مملکت و کشور متمدن ایران اسلامی نمی باشد.[۶]
[۱] – الکافی، ج۵، ص۳۶۲ و ۳۶۳ (با تلخیص و اختصار)، تهذیب الاحکام، ج۷، صص۴۲۰ – ۴۲۱٫
[۲] -همان ،۴۴۴
[۳] – نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۵۳، ایشان روایتی را از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که فرمود: هر کس گروهی از ن را نزد خود گرد آورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع نماید و آنگاه آنها به و فحشاء بیفتد، گناه این فحشاء به گردن اوست».
[۴] – مختصر حقوق خانواده، ص۱۰۰٫
[۵] – منبع همان، ص۵۲٫
۱-۲ تعللورزی… ۲۰
۱-۱-۲ تعریف تعللورزی… ۲۰
۲-۱-۲ شیوع تعللورزی… ۲۲
۳-۱-۲ دیدگاه های مربوط به تعللورزی… ۲۳
۱-۳-۱-۲ دیدگاه رفتارگرایی ۲۳
۲-۳-۱-۲ دیدگاه شناختی ۲۳
۳-۳-۱-۲ دیدگاه روانتحلیلگری… ۲۳
۴-۱-۲ تعللورزی منفعل و فعال ۲۴
۵-۱-۲ انواع تعللورزی… ۲۴
۱-۵-۱-۲ تعللورزی در تصمیمگیری… ۲۴
۲-۵-۱-۲ تعللورزی وسواسگونه. ۲۵
۳-۵-۱-۲ تعللورزی عمومی یا روزمره. ۲۵
۴-۵-۱-۲ تعللورزی روانرنجور (نوروتیک) ۲۵
۵-۵-۱-۲ تعللورزی تحصیلی ۲۵
۶-۱-۲ علل گرایش به تعللورزی… ۲۶
۱-۶-۱-۲ علل فردی گرایش به تعللورزی… ۲۶
۲-۶-۱-۲ علل محیطی گرایش به تعللورزی… ۲۸
۷-۱-۲ پیامدهای تعللورزی… ۲۹
۸-۱-۲ وم غلبه بر تعلل و درمان تعللورزی… ۲۹
۹-۱-۲ پژوهشهای انجام شده در رابطه با تعللورزی… ۳۱
۱-۹-۱-۲ عوامل فردی مرتبط با تعللورزی… ۳۱
۲-۹-۱-۲ عوامل محیطی مرتبط با تعللورزی… ۳۳
۳-۹-۱-۲ پژوهشهای انجام شده در رابطه با پیامدهای تعللورزی… ۳۳
۲-۲ جوّ کلاس…. ۳۴
۱-۲-۲ تعریف جوّ کلاس…. ۳۵
۲-۲-۲ اهمیت جوّ کلاس…. ۳۵
۳-۲-۲ دیدگاه های مربوط به جوّ کلاس…. ۳۶
۴-۲-۲ پژوهشهای انجام شده در رابطه با جوّ کلاس…. ۳۷
۳-۲ باورهای انگیزشی ۳۸
۱-۳-۲ پژوهشهای انجام شده در رابطه با باورهای انگیزشی ۴۰
۴-۲ جمعبندی… ۴۲
فصل سوم: روششناسی پژوهش
مقدمه. ۴۵
۱-۳ روش پژوهش…. ۴۵
۲-۳ جامعه پژوهش…. ۴۵
۳-۳ نمونه و شیوه نمونه گیری پژوهش…. ۴۵
۴-۳ ابزارهای پژوهش…. ۴۵
۱-۴-۳ مقیاس ارزیابی تعللورزی _ نسخهی دانشجو (PASS) 46
۲-۴-۳ پرسشنامه محیط یادگیری کلاس (CLE) 46
۱-۲-۴-۳ ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه محیط یادگیری کلاس (CLE) 46
۲-۲-۴-۳ تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه محیط یادگیری کلاس (CLE) 47
۳-۴-۳ پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) 50
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
۵-۳ شیوه اجرای پرسشنامه ها و جمعآوری داده ها ۵۰
۶-۳ شیوه تجزیه و تحلیل داده ها ۵۰
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه. ۵۳
۱-۴ اطلاعات جمعیتشناختی ۵۳
۲-۴ شاخص های توصیفی ۵۶
۱-۲-۴ توصیف آماری تعللورزی دانشجویان دانشگاه بیرجند در کل نمونه. ۵۶
۲-۲-۴ توصیف آماری جوّ کلاس دانشجویان دانشگاه بیرجند در کل نمونه. ۵۶
۳-۲-۴ توصیف آماری باورهای انگیزشی ۵۷
۳-۴ تحلیلهای آمار استنباطی ۵۷
۴-۴ بررسی مفروضات مدل رگرسیونی ۵۸
۱-۴-۴ آزمون دوربین – واتسون ۵۸
۲-۴-۴ آزمون همخطی ۵۸
۳-۴-۴ آزمون بررسی نرمال بودن خطاها ۵۹
فرضیه ۱: ادراک از جوّ کلاس با تعللورزی رابطه مستقیم دارد. ۶۰
فرضیه ۲: ادراک از جوّ کلاس، به واسطه باورهای انگیزشی، با تعللورزی رابطه غیرمستقیم دارد. ۶۰
فرضیه ۳: ادراک از جوّ کلاس و باورهای انگیزشی، پیشبینیکننده تعللورزی هستند. ۶۱
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
مقدمه. ۶۴
۱-۵ نتایج آزمون فرضیه های پژوهش به همراه بحث و نتیجه گیری… ۶۴
۱-۱-۵ فرضیه ۱: ۶۴
۲-۱-۵ فرضیه ۲: ۶۴
۳-۱-۵ فرضیه ۳: ۶۵
۲-۵ پیشنهادات… ۶۶
۱-۲-۵ پیشنهادات پژوهشی ۶۶
۲-۲-۵ پیشنهادات کاربردی… ۶۶
۳-۵ محدودیتها ۶۷
منابع فارسی: ۶۹
منابع انگلیسی: ۷۳
پیوست شماره ۱: مقیاس ارزیابی تعللورزی _ نسخهی دانشجو (PASS) 76
پیوست شماره ۲: پرسشنامه محیط یادگیری کلاس (CLE) 78
پیوست شماره ۳: پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) 79
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای باروهای انگیزشی در رابطه ادراک از جوّ کلاس و تعللورزی دانشجویان انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند بودند که در سال تحصیلی ۹۴-۹۳ در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه ۱۹۶ دانشجو به روش نمونه گیری خوشهای انتخاب و به پرسشنامه های مقیاس ارزیابی تعللورزی-نسخهی دانشجو (PASS) سولومون و راثبلوم (۱۹۸۴)، مقیاس محیط یادگیری کلاس (CLE) دبی مکگی (۲۰۰۷) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) پینتریچ و دیگروت (۱۹۹۰) پاسخ دادند. یافته های این پژوهش نشان داد جوّ کلاس به طور غیرمستقیم از طریق باورهای انگیزشی بر تعللورزی تأثیر دارد، همچنین نتایج نشان داد جوّ کلاس و باورهای انگیزشی پیشبینیکننده تعللورزی هستند. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت باورهای انگیزشی به عنوان واسطه ارتباط بین جوّ کلاس و تعللورزی نقش ایفا می کند.
واژگان کلیدی: باورهای انگیزشی، جوّ کلاس، تعللورزی
مقدمه
دانشگاهها و نهادهای آموزش عالی همواره در پی یافتن بهترین روشهای آموزشی هستند تا به کمک آن دانشجویانی را تربیت کنند که در امور تحصیلی خودانگیخته، فعال، علاقمند و موفق بوده و از پیشرفت تحصیلی مطلوبی برخوردار باشند. پیشرفت تحصیلی برای دانشجویان نیز به عنوان یک شاخص مهم از تواناییهای علمی برای ورود به دنیای کار و اشتغال و مقاطع تحصیلی بالاتر، حائز اهمیت است. از طرفی نظریهپردازان و محققان تربیتی برای ارائه نظریات خود پیرامون پیشرفت تحصیلی خواهان شواهد تحقیقی و تجربی در مورد عوامل تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی در فرهنگها و نظامهای آموزشی گوناگون هستند (رستگار، زارع، سرمدی و حسینی، ۱۳۹۲). یکی از عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان که می تواند شرایط استرسزایی را به وجود آورده و باعث مشکلات جدی در عرصه آموزشی شود، تعللورزی است.
تصور فردی که تعللورزی نداشته باشد بسیار مشکل است. این مشکل رفتاری چنان شایع است که اگر فردی به این گویه که من هرگز در کارها تعلل ندارم» پاسخ صحیح را ارائه نماید، میتوان چنین پنداشت که یا او دروغ میگوید و یا میخواهد مورد پذیرش بیشتر جامعه قرار گیرد (سنکال، نر و والراند[۱]، ۱۹۹۵؛ نقل در بدریگرگری و حسینی اصل، ۱۳۸۹). بررسی تاریخچهی تعللورزی نشان میدهد که این مشکل رفتاری پدیده جدیدی نبوده بلکه ریشه تاریخی آن به ۸۰۰ سال قبل از میلاد مربوط می شود. ویلیام جیمز وجود مسئله روانشناختی تعللورزی را ۱۲۰ سال قبل به رسمیت شناخته است. اگرچه تعللورزی همیشه مسئلهساز نیست، اما در اغلب موارد می تواند از طریق ممانعت از پیشرفت و عدم دسترسی به اهداف، پیامدهای نامطلوب و جبرانناپذیری به همراه داشته باشد (جوکار و دلاورپور، ۱۳۸۶). روانشناسان معاصر به طور روزافزون به انجام تحقیقاتی که ابعاد تعللورزی را روشن می کنند علاقمندند. متأسفانه با وجود افزایش قابل توجه تحقیقات انجام شده در این زمینه، هنوز این سازهی روانشناختی نسبتاً ناشناخته مانده و نیازمند این است که تحقیقات و پژوهشهای بیشتری در این زمینه انجام شود.
۱-۱ بیان مسئله
تعللورزی تحصیلی یکی از بحثهای مهمی است که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و از آن به عنوان یک عادت بد (چیس[۲]، ۲۰۰۳؛ نقل در سواری، ۱۳۹۱) و یک مشکل رفتاری یاد شده است که بسیاری از بزرگسالان در کارهای منظم روزانه تجربه می کنند (جانسون و کارتون[۳]، ۱۹۹۹؛ نقل در سورای، ۱۳۹۱). البته تعللورزی همیشه مسئلهساز نیست و گاهی باعث بهتر ارائه دادن کار مورد نظر می شود، اما در اغلب موارد می تواند از طریق جلوگیری از پیشرفت و عدم دسترسی به اهداف، پیامدهای ذهنی ناراحتکننده و جبرانناپذیری به همراه داشته باشد و هرگز نمیتوان از تأخیر در انجام کارها، به تصور بهتر ارائه کردن آن دفاع کرد (الیس و جیمل[۴]، بیتا: ترجمهی فرجاد، ۱۳۹۱). تعللورزی برای توصیف اقدام به انجام عملی که به صورت غیرضروری به تأخیر افتاده است به کار میرود و در نهایت، زمانی تمایل به تکمیل آن در فرد به وجود میآید که از نظر هیجانی احساس ناراحتی کند (سولومون و راثبلوم[۵]، ۱۹۸۴).
تعللورزی با تأخیر در انجام دادن تکالیف و مسؤلیتها توأم است و در نتیجه می تواند پیامدهای ناخوشایندی به همراه داشته باشد. این عادت می تواند دو نوع پیامد درونی و بیرونی داشته باشد. پیامد درونی دامنهای از آزردگی و ندامت تا خودسرزنشی و ناامیدی شدید (شکفته، ۱۳۹۳) و همچنین اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان بیشتر و ابتلا به افسردگی و بیماری را شامل می شود (رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). تعللورزی ممکن است فقط به پیامدهای درونی منجر نشود بلکه می تواند پیامدهای بیرونی را هم به دنبال داشته باشد، برخی از این پیامدها خفیف هستند مثل جریمههای کم برای تأخیر در تکالیف، اما برخی افراد تعللورز شکستهای بزرگی را در کار، دانشگاه، خانه یا در روابط اجتماعی تجربه می کنند (شکفته، ۱۳۹۳).
اهمیت پرداختن به موضوع تعللورزی تحصیلی وقتی بیشتر خواهد شد که بدانیم در تمام پژوهشهای صورت گرفته در زمینه میزان شیوع آن در جامعه دانشجویی، میزان بالای شیوع این رفتار گزارش شده است (انووگ بوزی[۶]، ۲۰۰۰؛ بالکیس و دورو و دورو، ۲۰۰۹؛ اسبرگ، لی، پیکل و فراری، ۲۰۰۴؛ نقل در اساسی، فتحآبادی و حیدری، ۱۳۹۰). شکفته (۱۳۹۳) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که در کل، پسران نسبت به دختران تعللورزی بیشتری دارند، همچنین نتایج مقایسه تعللورزی دانشجویان دختر و پسر در حوزه های زندگی نیز نشان داد که دانشجویان دختر و پسر از نظر تعللورزی در حوزه های تحصیلی، سلامت و خانواده با هم تفاوت ندارند. در حوزهی اوقات فراغت دختران و در حوزه کارهای ضروری روزمره و ارتباطات اجتماعی پسران تعللورزترند. بطور کلی این رفتار در بین دانش آموزانی که از دبیرستان فارغالتحصیل شده و وارد دانشگاه شده اند، رایجتر است (کاچگال[۷]، هانسن و نوتر، ۲۰۰۱؛ لی، کلی[۸] و ادوارد، ۲۰۰۶؛ نقل در محمدی قلعهتکی، قمرانی و برمک، ۱۳۹۳).
تعللورزی یک روش رفتاری است که فرد آن را در پیش میگیرد تا خودش را از تجربه کردن حالتهای هیجانی ناخوشایند، مثل ناراحتیهای شدید در امان بدارد (فیاضی و کاوه، ۱۳۸۸) و دارای علائم و نشانه هایی است از جمله: ناتوانی در رسیدن به اهداف مهم زندگی، انجام کارها با سرعت زیاد در آخرین لحظات، احساس غرق شدن در مسؤلیتها، وقتکشی و هدر دادن وقت، خیالبافی و آرزو به جای انجام دادن کارها و عدم برنامه ریزی مداوم برای زندگی (آتشپور و امیری، ۱۳۷۸؛ نقل در فیاضی و کاوه، ۱۳۸۸).
عوامل متعددی دانش آموزان را به تعللورزی سوق میدهد از جمله: فقدان تعهد، فقدان راهنما، فقدان حمایت از سوی دیگران، مهارت های نامناسب مدیریت زمان، مشکلات اجتماعی و استرس (حسین و سلطان، ۱۳۸۹؛ نقل در صبحی قراملکی، حاجلو و بابایی، ۱۳۹۳)، فقدان انگیزه، وحشت از شکست، مشکل در شروع کار و وظایف خارج از توان (هیلر، رابینسون و شروود، بیتا: ترجمهی اشرفالعقلایی، ۱۳۸۷؛ نقل در شیرزادی، ۱۳۸۹). استرس زمان و فقدان برنامه ریزی در زندگی دانش آموزان و دانشجویان در راه رسیدن به موفقیت، از موانعی است که اغلب منابع به آن اشاره دارند (صبحی قراملکی، حاجلو و بابایی، ۱۳۹۳). همچنین مواردی مثل کمالگرایی، پایین بودن سطح تحمل و عدم توانایی در برابر مشکلات و احساس خودکمبینی را نیز جزء ریشه های تعللورزی میدانند (الیس و جیمل، بیتا: ترجمهی فرجاد، ۱۳۹۱). علاوه بر این بسیاری از تعللورزیها نتیجه لذتجویی آنی، کمطاقتی و ترجیح دادن تقویتکننده های کوتاهمدت به بلندمدت است (فیاضی و کاوه، ۱۳۸۸).
بحث در مورد انواع تعللورزی موضوع نسبتاً پیچیدهای است. میلگرام (۱۹۸۷؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱) معتقد است که جدا کردن و تقسیم انواع تعللورزی، امری ذهنی است و در عمل این موارد با همدیگر همپوشی زیادی دارند؛ به نظر او تقسیم بندی انواع تعللورزی، به خاطر راحتی در درک آن است و فقط امری ذهنی است و امکان وجود
۲-۱۰- تاب آوری و دلبستگی ۳۰
۲-۱۱- کنترل عواطف… ۳۱- ۳۰
۲-۱۲- دلبستگی به خدا،تاب آوری، کنترل عواطف و تحقیقات مرتبط ۳۳- ۳۱
فصل سوم (روش پژوهش)…………… ۳۶-۳۴
۳-۱- روش مطالعه. ۳۴
۳-۲- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری ۳۴
۳-۳- ابزار گردآوری داده ها ۳۵- ۳۴
۳-۴- روش اجرای پژوهش…. ۳۶
۳-۵- ملاحظات اخلاقی ۳۶
۳-۶- روش های تجزیه و تحلیل داده ها… ۳۶
فصل چهارم (یافته های پژوهش)………. ۶۱-۳۷
۴-۱- یافته های توصیفی… ۳۷
۴-۲-یافته های استنباطی…. ۶۲- ۴۰
فصل پنجم( بحث و نتیجه گیری) ۶۷- ۶۲
۵-۱- بحث نتایج پژوهش…. ۶۶- ۶۲
۵-۲- نتیجه گیری پژوهش…. ۶۶
۵-۳- محدودیت های پژوهشی ۶۷
۴-۵- پیشنهادات پژوهشی ۶۷
چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی بود.
روش:بدین منظور تعداد ۲۲۰ نفر از بیماران سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان، با بهره گرفتن از روش نمونه گیری در دسترس، دفترچه سوالات پژوهش شامل پرسشنامه ؛ دلبستگی به خدا(غباری و حدادی کوهسار،۱۳۹۰)، تاب آوری(کانور و داویدسون،۲۰۰۳) وکنترل عواطف ویلیامز را تکمیل نمودند.
نتایج:نتایج پژوهش، حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام که در آن مولفه های دلبستگی به خدا به عنوان متغیر مستقل و کنترل عواطف به عنوان متغیر وابسته وارد معادله شدند، نشان داد، دلبستگی ایمن و اجتنابی به خدا ۷۸ درصد از واریانس کنترل عواطف را تبیین نمودند. همچنین نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد بین دلبستگی ایمن به خدا و کنترل عواطف (۰۰۱/۰>p، ۶۱/۰-r = ) رابطه منفی و معنی دار و بین دلبستگی دوسوگرا (۰۵/۰>p، ۱۶/۰r = ) و اجتنابی(۰۰۱/۰>p، ۳۴/۰r = ) به خدا و کنترل عواطف رابطه مثبتت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام که در آن مولفه های دلبستگی به خدا به عنوان متغیر مستقل و تاب آوری به عنوان متغیر وابسته وارد معادله شدند، نشان داد دلبستگی ایمن و اجتنابی به خدا با هم حدود۷۷% متغیر تابآوری را تبیین نمودند و مولفه دلبستگی اضطرابی به خدا از معادله حذف شد. نتایج ضرایب رگرسیون نیز نشان داد؛ بین دلبستگی ایمن به خدا با تابآوری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(۰۰۱/۰>p)
نتیجه گیری:به نظر می رسد دل سپردن به پایگاه و پناهگاه امن خداوندی در قالب دلبستگی ایمن به خدا نقش موثری در شکل گیری تاب آوری و کنترل عواطف بیماران سرطانی دارد.
کلید واژگان: دلبستگی به خدا، تاب آوری، کنترل عواطف، سرطان
بیان مسئله
یکی از بیماری های مزمن سرطان است. درحال حاضر سرطان با اختصاص ۲۱ درصد مرگ و میرها به خود، دومین علت مرگ و میر در کشورهای صنعتی محسوب می شود. در کشورهای در حال توسعه نیز سرطان سرطان چهارمین علت مرگ و میر است. در ایران بنابر آمار وزارت بهداشت، سرطان پس از بیماریهای قلبی و عروقی و سوانح، سومین علت مرگ و میر می باشد(گویا و ، ۱۳۸۷)
امروزه، علیرغم پیشرفت های پزشکی، توسعه درمان های سرطان و افزایش تعداد نجات یافتگان از سرطان،این بیماری از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد می کند، به همتاست. با پیشرفت در روش های درمان طبی، میزان بقاء افراد مبتلا به سرطان افزایش یافته است،اما مشکلات سازگاری با این بیماری مزمن در بسیاری ازافراد مبتلا، اختلالات روانی همچون؛ اضطراب، افسردگی وخشم را به دنبال دارد (لی[۱] و همکاران، ۲۰۱۲). این روند باعث می شود بیماران سرطانی با مشکلات عدیده ای در زمینه کنترل عواطف خود مواجه شوند. منظور از کنترل عواطف این است که فرد عواطف خود را در موقعیت های گوناگون تشخیص دهد و آن را ابراز و کنترل نماید(گروس[۲]، ۱۹۹۸) و به جای آنکه از بروز هیجان ها جلوگیری کند، آثار واکنشی آنها را کاهش داده تا فرصت کافی برای تصمیم های بهتر داشته باشد( شریفی و آقایار، ۱۳۸۶).
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت fumi.ir مراجعه نمایید. |
فرد درکنترل وتنظیم عواطف، با به دست آوردن توانایی بازنگری و بازسازی شدت وجهت یک عاطفه در خود و دیگران به تعدیل و مهار عواطف ( خشم، افسردگی، اضطراب و عواطف مثبت)، به صورت درونی و تغییر جهت آنها به سمت سازش یافتگی می پردازد (پلیتری[۳]، ۲۰۰۲). کنترل عواطف بر جنبه های مختلف زندگی فرد، تعاملات بین فردی، بهداشت روانی و سلامت فیزیکی و جسمی تاثیر دارد (دونهام[۴]، ۲۰۰۸).
پژوهشها در زمینه عوارض روانشناختی سرطان همچون بسیاری از جنبه های دیگر روانشناسی بر آسیب شناسی روانی بیماریها متمرکز بوده اند(یعنی چرا افراد دچار مشکلات روانشناختی می شوند). اما نگاه متفاوت و مثبت نگر به روانشناسی توجهش را معطوف به ویژگیهایی از افراد نموده است که باعث می شوند هنگام قرار گرفتن فرد در معرض استرس و شرایط ناگوار همچون سرطان نه تنها بهبود می یابند بلکه در مواردی به لحاظ روانشناختی ارتقا می یابند(شارما[۵] و همکاران، ۲۰۱۲؛گیلسپی[۶]، ۲۰۰۷). یکی از این ویژگی ها وفرایند های پویای انسانی تحت عنوان تاب آوری مطرح شده است.
تاب آوری به مفهوم انعطاف پذیری، بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است. مقاومت موفقیت آمیز افراد تاب آور در برابر موقعیت های چالش برانگیز، باعث می شود افراد علیرغم مواجهه با استرس های مزمن و تنیدگی ها از آثار نامطلوب آن کاسته و سلامت روانی خود را حفظ کنند (ویلسون[۷] و دودک[۸]، ۲۰۰۴). یکیازعوامل موثر بر سلامتروان وکنترل عواطف همچون اضطراب، افسردگی وخشم درافراد، تابآوری[۹]است( شیخ و همکاران، ۲۰۱۳؛و همکاران، ۲۰۱۴؛، شیخ، سرابندی، ۱۳۹۰)
مفهوم تاب آوری بر اساس اصول اولیه نظریه دلبستگی قرار دارد و برخی از محققان و صاحب نظران بر این باورند که تاب آوری ریشه در نظریه دلبستگی دارد (کلر[۱۰]، ۲۰۰۳).
دلبستگی، سیستم عاطفی، رفتاری وشناختی سازماندهی شده ای است که با انتخاب طبیعی طراحی شده است تا نزدیکی بین نوزاد ناتوان و اولین مراقبین او را حفظ کند(ک پاتریک[۱۱]، ۱۹۹۷). بر این اساس در دوران نوزادی دلبستگی عاطفی نسبت به یک یا چند نفر از مراقبین اولیه برای تامین حمایت، حفاظت و امنیت شکل می گیرد. در شرایطی که موضوع دلبستگی(مراقب) به اندازه کافی پاسخگو و حمایت کننده باشد(دلبستگی ایمن)، آنچه نظریه دلبستگی از آن تحت عنوان مدل های درون کاری[۱۲] مثبت از خود و دیگران نام می برد در فرد شکل می گیرد و وقتی موضوع دلبستگی(مراقب) به اندازه کافی پاسخگو و حمایت کننده نباشد(دلبستگی ناایمن)، مدل درون کاری منفی از خود و دیگران در نوزاد شکل می گیرد(هرتل و دوناهو، ۱۹۹۵). این الگوهای فعال درونی اولیه از خود و دیگران، بافتی را فراهم می نمایدکه این بافت به عنوان فیلتر شناختی برای تعبیر و تفسیر داده ها و درون سازی پیوند های عاطفی بعدی عمل کرده و تجربیات بین فردی را معنا می بخشد(برترتون و مانهلند، ۱۹۹۹). بنابراین، دلبستگی ساختار سازمان یافته ای است که مجموعه پیچیده هیجانها، رفتارها و شناختهایی را که با تلاش کودک در دسترسی به احساس ایمنی، آرامشو کاوش در محیط شکل گرفته و در طول عمر تحول می یابد را توصیف می کند(سروف، ۱۹۹۷).
بالبی و اینثورث معتقدند، تاب آوری نتیجه ایمن بودن دلبستگی است. زیرا کودک با بهره گرفتن از تکیه گاه امن دلبستگی (والدین)، به عنوان منبع آرامش، به مقابله با سختیها و شرایط ناگوار پرداخته و به کاوش محیط می پردازد(تراویس و کومبوس- ارمه، ۲۰۰۷). دلبستگی ایمن باعث رشد صفات روانشناختی مثبت همچون تاب آوری، عواطف مثبت و امید در افراد می شود که این صفات نیز مهارتهای مقابله، احساس ارزش وظرفیت تحمل و سازش با تنیدگی را افزایشمی دهند(میکولنسر و شاور، ۲۰۰۷). افرادی که پاسخ های پذیرا در زمینه نیازهای فیزیکی وعاطفی دریافت می کنند در شرایط ناگوار مقاومت و تاب آوری بیشتری دارند. محبت و عواطف مثبت، عنصری است که به افراد کمک می کند تا شهامت و جرات تردید ناپذیری برای مقابله با شرایط سخت کسب کنند (فانیوف، ۲۰۰۸). بنابراین، سبک دلبستگی را می توان به عنوان یکی از منابع تاب آوری در نظر گرفت که منعکس کننده توانایی تنظیم، تعدیل یا کاهش موثر پاسخ های هیجانی به رویداد های ناگوار مانند بیماری سرطان است(بارتلی، هد و استنفلد، ۲۰۰۷).
امروزه با گسترش نظریه دلبستگی، علاوه بر دلبستگی به والدین در بعد معنوی نیزحضور خداوند و ارتباط افراد با خداوند نوعی دلبستگی قلمداد می شود (کرک پاتریک و شاور، ۱۹۹۲).
دلبستگی به خدا[۱۳] تحت عنوان ارتباط وگرایش عاطفی فرد به خداوند تعریف می شود. در این تعلق خاطر، خداوند به عنوان پایگاه امنی[۱۴] شناخته می شود که در همه شرایط می توان او را جستجو کرد( گرانکوئیست[۱۵]، میکولنسر[۱۶] و شاور[۱۷]، ۲۰۱۰). ارتباط با خدا به لحاظ نظری، در چارچوب نظریه دلبستگی بالبی و مبتنی بر دیدگاه دلبستگی به والدین(مراقب- کودک) می باشد(ک پاتریک[۱۸]، ۲۰۰۵؛ سروف[۱۹]، فلیسون[۲۰] و فلیسون، ۲۰۰۶؛ گرانکوئیست و ک پاتریک، ۲۰۱۱) در همین راستا، ک پاتریک (۱۹۹۴)، معتقد است، چهار ویژگی که اینثورث[۲۱] (۱۹۸۵)، برای دلبستگی انسانی (دلبستگی مراقب- کودک) برشمرده است در ارتباط با خداوند به عنوان چهره دلبستگی قابل ردیابی است. بر این اساس او پنج معیار برای دلبستگی به خدا برشمرده است.
۱) جستجو و حفظ مجاورت با خداوند: در دلبستگی به خدا اگر چه فرد نمی تواند به طور فیزیکی به خدا نزدیک شود اما بسیاری از رفتارهای مذهبی همانند نماز خواندن، دعا کردن و زیارت اماکن متبرکه، در ادیان و مذاهب مختلف شبیه به وارسی های متناوب کودک برای اطمینان از این که چهره دلبستگی در دسترس و پاسخگو است می باشد و نوعی رفتار مجاورت جویانه با خداست.
۲) خداوند به عنوان پناهگاه امن: همانطور که کودک در شرایط استرس زا و بحرانی به سمت چهره اصلی دلبستگی(مراقب) بر می گردد، فرد مومن نیز در شرایط استرس، درماندگی و بحران به خداوند به عنوان پناهگاه مطمئن پناه می برد.
۳) خداوند به عنوان پایگاه ایمن: همانطور که کودک، مادر را پایه و اساس ایمنی می داند و در محیط کاوش می کند. فرد مومن نیز با اعتقاد به این که خدا پایه و اساس ایمنی است، احساس قدرت کرده و این امر باعث افزایش اعتماد به نفس و امنیت وی در لحظات اضطراب و ترس می شود.
۴) جدایی و فقدان: خداوند فراگیر است و همه جا حضور دارد، بنابراین فرد نمی تواند همانطور که از یک چهره دلبستگی انسانی جدا می شود یا او را از دست می دهد از خدا نیز جدا شود. افرادی که از آیین ها ی دینی و مذهبی دور می شوند، نوعی اضطراب جدایی را تجربه می کنند و برای رسیدن به آرامش و احساس امنیت، در صدد جوارجویی با خداوند بر می آیند.
۵) خداوند به عنوان قادر و دانای کل: رابطه انسان و خدا بهتر از رابطه مراقب- کودک این ویژگی را آشکار می کند و این ویژگی در ارتباط فرد با خدا نسبت به رابطه دو فرد عاشق بزرگسال نیز دائمی تر بوده و بیشتر حفظ می شود. شاید از مهمترین تفاوت های موضوع دلبستگی به والدین و دلبستگی بزرگسالی با دلبستگی به خدا همین ویژگی باشد.
شکل گیری الگوی درون کاری اولیه از خود و دیگران در دوران کودکی و در ارتباط با والدین(بالبی، ۱۹۶۹)، بافتی را فراهم می نمایدکه این بافت به عنوان فیلتر شناختی برای تعبیر و تفسیر داده های درونی و بیرونی عمل می کند. این الگوهای درون کاری مثبت یا منفی نسبت به خود و دیگرانعلاوه برکودکی، در دلبستگی به خدا (میکولنسر و همکاران، ۲۰۰۸)، نیز مطرح می باشد. از ویژگیهای افراد با الگوی دلبستگی ایمن به خدا، داشتن الگوی درون کاری و برون کاری مثبت از خود و دیگران(خدا) است. آنان در سایه اعتماد و توکل به خداوند به عنوان منبع حمایتی و پایگاه امن با اعتماد به نفس بالایی با شرایط سخت مقابله می کنند. این افراد با اعتماد به خود و خداوند، موقعیت ها و شرایط را در کنترل خود دارند(رینر و همکاران، ۲۰۱۰؛ هال، ادوارد و هال، ۲۰۰۶)
تحقیق در زمینه دلبستگی به خدا نشان داده است، افرادی که دلبستگی ایمن به خدا دارند، در احساس تنهایی، افسردگی، اضطراب، بیماریهای جسمانی و سایر اختلالات روانی، در سطح پایین تری قرار دارند( ، شیخ، سرابندی،۱۳۹۱؛ ک پاتریک، ۱۹۹۸). روی آوردن به خدا به مثابه دلبستگی ایمن باعث افزایش عواطف مثبت وکاهش اضطراب ، پرخاشگری و افسردگی در افراد می شود( و همکاران، ۲۰۱۴؛ گرانکویست و ک پاتریک، ۲۰۱۱).
بنابرآنچه گفته شد، بیماران سرطانی به طور معمول با آگاهی از بیماری خود عواطف منفی همچون اضطراب، افسردگی وخشم را تجربه می کنند. در این میان برخی از بیماران سرطانی قادرند با بیماری خود سازگار شوند و بر عواطف خود کنترل بیشتری داشته باشند. به نظر می رسد تاب آوری مبتنی بر دلبستگی ایمن به خدا نقش اساسی در کنترل عواطف این بیماران داشته باشد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی بود.
۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق
۱- توجه علمی به توانمندیهای مثبت بیماران همچون؛ تاب آوری، معنویت(دلبستگی به خدا) و کنترل عواطف کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در سایه آسیب شناسی روانی کمرنگ جلوه کرده است.
۲- امروزه توجه به معنویت، حتی به عنوان روش های روان درمانی(مبتنی بر رویکرد دلبستگی به خدا) مورد توجه قرار گرفته است و آگاهسازی و ایجاد تصویر مثبت نسبت به خدا به عنوان روش های مداخله ای موثر بر سلامت روان گزارشمی شود. اما در ایران با توجه به تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی و همچنین به دلیل فقر پیشینه نظری و تجربی لازم، امکان ورود به مداخله روانشناختی، امری غیرعلمی و غیر منطقی به نظر می رسد. لذا این پژوهش می تواند در تولید علم و ورود به مداخله های روانشناختی در این زمینه موثر واقع شود.
۱-۳- اهداف تحقیق
۱- شناخت نقش دلبستگی به خدا در کنترل عواطف بیماران سرطانی
۲- شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری بیماران سرطانی
۳- شناختنقش دلبستگی به خدا و تاب آوری در کنترل عواطف بیماران سرطانی
۱-۴- فرضیات تحقیق
۱- بین مولفه های دلبستگی به خدا وکنترل عواطف بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.
۲- بین مولفه های دلبستگی به خدا و تاب آوری بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.
۳- بین مولفه های دلبستگی به خدا و تاب آوری با کنترل عواطف بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.
۱-۵-تعریف متغیر های پژوهش
۱- دلبستگی به خدا
تعریف علمی: دلبستگی به خدا به صورت دلبستگی عاطفی فرد به خداوند تعریف می شود. در این تعلق خاطر، خدا به عنوان پایگاه امنی شناخته می شود که در زمان های پریشانی پناهگاه بشر است و با آزادی کامل می توان در زمان آسایش خاطر به دنبال او گشت(ک پاتریک، ۲۰۰۵).
تعریف عملیاتی: حاصل نمره آزمودنی در پاسخگویی به سئوالات پرسشنامه ۳۷ سئوالی دلبستگی به خدا، غباری و حدادی کوهسار(۱۳۹۰)، که دلبستگی به خدا را در سه بعد، ایمن، اجتنابی و اضطرابی مورد سنجش قرار می دهد.
۲- تاب آوری
تعریف علمی: تاب آوری به مفهوم انعطاف پذیری، بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است
تعریف عملیاتی: حاصل نمره آزمودنی در پاسخگویی به سوالات مقیاس ۲۵ گزینه ای تاب آوری کانر و دیویدسون خواهد بود که در مقیاس پنج درجه ای از هرگز نمره ۱ تا همیشه گزینه۵ محاسبه و تعیین خواهد شد.
۳- کنترل عواطف
۲-۲-۱-۱-۲ واکنش شناختی ۱۰
۳-۲-۱-۱-۲ واکنش رفتاری ۱۱
۴-۲-۱-۱-۲ واکنش عاطفی – هیجانی ۱۱
۳-۱-۱-۲ نظریه های استرس و فشار روانی ۱۲
۱-۳-۱-۱-۲ نظریه های زیستی ۱۲
۲-۳-۱-۱ -۲ نظریه ضعف جسمانی ۱۲
۳-۳-۱-۱-۲ نظریه واکنش اختصاصی ۱۲
۴-۳-۱-۱ -۲ نظریه های روان کاوی ۱۳
۴-۱-۱-۲ اثرات جسمانی استرس… ۱۳
۵-۱-۱-۲ اثرات استرس بر کنشوری های فرد. ۱۴
۱-۲-۱-۲ تعریف اضطراب… ۱۴
۳-۲-۱-۲ انواع اضطراب از نظر ویژگی های فردی ۱۵
۴-۲-۱-۲ دیدگاه های نظری اضطراب… ۱۶
۱-۴-۲-۱-۲ دیدگاه فرهنگی- اجتماعی ۱۶
۲-۴-۲-۱ -۲ دیدگاه زیست شناختی ۱۶
۳-۴-۲-۱-۲ دیدگاه شناختی نگر. ۱۶
۴-۴-۲-۱-۲ دیدگاه رفتاری نگر. ۱۷
۵-۴-۲-۱ -۲ دیدگاه های انسانی نگر و هستی نگر. ۱۷
۶-۴-۲-۱-۲ دیدگاه روان پویایی ۱۷
۵-۲-۱ -۲ نشانه های اضطراب در سطوح مختلف… ۱۸
۲-۳-۱-۲ اهداف سلامت روان ۱۹
۳-۳-۱-۲ اصول سلامت روانی ۲۰
۴-۳-۱ -۲ مفهوم سلامت روان ۲۳
۵-۳-۱-۲ مفهوم سلامت روانی از دیدگاه های مختلف… ۲۴
۶-۳-۱-۲ خصوصیات افراد دارای سلامت روان ۲۵
۷-۳-۱ -۲ مفهوم سلامت روان در نظریات روان کاوی ۲۵
۱-۷-۳-۱-۲ نظریه زیگموند فروید ۲۵
۲-۷-۳-۱-۲ نظریه کارل یونگ… ۲۶
۸-۳-۱ -۲ مفهوم سلامت روان در نظریه های روانی- اجتماعی و زیستی – روانی ۲۷
۹-۳-۱-۲ مفهوم سلامت روان شناختی در نظریات گشتالتی ۳۰
۱-۴-۱ -۲ تنظیم شناختی هیجان ۳۱
۲-۴-۱-۲ تنظیم هیجان و سلامت… ۳۲
۳-۴-۱-۲ مفهوم واکنش هیجانی و تنظیم هیجانی ۳۳
۴-۴-۱-۲ هیجان و نظم جویی هیجان ۳۴
۵-۴-۱-۲ تفاوت های فردی در نظم جویی هیجان ۳۵
۶-۴-۱-۲ رویکردهای مداخله در مشکلات هیجانی از طریق آموزش نظم جویی هیجان ۳۶
۷-۴-۱-۲ رابطه نظم جویی هیجان و آسیب روانی ۳۷
۸-۴-۱-۲ رابطه نظم جویی هیجان و استرس و اضطراب… ۳۸
۲-۲ پیشینه پژوهش… ۳۹
فصل سوم روش شناسی پژوهش
۱-۳ طرح پژوهش… ۴۴
۲-۳ جامعه نمونه و روش نمونه گیری ۴۴
۳-۳ شیوه اجرای پژوهش… ۴۴
۴-۳ ابزار پژوهش… ۴۴
۵-۳ روش نمره گذاری پرسشنامه سلامت عمومی ۴۷
۶-۳ پایایی و روایی مقیاس سلامت عمومی ۴۸
۷-۳ روش تجزیه و تحلیل داده ها ۴۹
فصل چهارم یافته ها
۱-۴ مقدمه. ۵۱
۲-۴ تحلیل توصیفی داده ها ۵۱
۳-۴ تحلیل استنباطی داده ها ۵۶
فصل پنجم بحث و نتیجه گیری
۱-۵ مقدمه. ۶۱
۲-۵ بحث و تبیین یافته های پژوهشی ۶۲
۳-۵ محدودیت ها ۶۲
۴-۵ پیشنهاد پژوهشی ۶۲
۵-۵ پیشنهاد کاربردی ۶۳
منابع فارسی ۶۵
منابع انگلیسی ۶۸
پیوست… ۷۱
چکیده انگلیسی ۸۱
۱مقدمه
اینگونه به نظر می رسد که تعارضها، شکستها و فقدانها، سلامت انسان را تهدید می کنند، اما انسان توانایی فوقالعاده ای برای نظم جویی این هیجانهای برانگیخته شده دارد. تلاش برای نظم جویی هیجان ها[۱] ، به طور گستردهای تعیین کننده ی اثری است که این مشکلات بر بهزیستی روانی و جسمانی ما دارند(گروس[۲]، ۱۹۹۸). الگوهای نظری نشان داده اند که نظم جویی موفق هیجانها با نتایجی همچون بهزیستی، پیشرفت در روابط، تحصیل و کار همراه هستند( جان[۳] و گروس، ۲۰۰۴). در مقابل، ناتوانی در نظم جویی هیجانها موجب اختلال هایی همچون اختلال شخصیت مرزی، اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی می شود( آلداو، نولن و هوکسما[۴]، ۲۰۱۰).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
اهمیت عملکرد انطباقی هیجان ها، موجب ظهور پژوهش هایی با تاریخچه های طولانی در این زمینه شده است. مطالعه ی کنترل شناختی هیجان سه پیشگام عمده در متون روانشناسی دارد(اکسنر و گروس، ۲۰۰۵). اولین پیشگام، رویکرد روان تحلیل گری است که قلمرویی مهم برای مطالعه ی معاصر نظم جویی هیجان است. فروید[۵] بر دو نوع تنظیم اضطراب تاکید دارد، یکی از آنها اضطراب مبتنی بر واقعیت[۶] است و در زمانی که خواسته های موقعیتی من[۷] را در هم می شکند،افزایش می یابد. نوع دوم، اضطراب مربوط به تعارضهای میان بن[۸] و فرامن[۹] می باشد و زمانی که تکانه های قوی برای ابراز شدن فشار می آورند، افزایش می یابد. پیشگام دوم، نظریه پردازان استرس و روش های رویاروگری[۱۰] هستند. در این پژوهش ها تمرکز بر مدیریت موقعیت هایی است که قابلیت های فرد را تحت تاثیر قرار می دهند( گروس، ۱۹۹۸). پیشگام سوم مطالعات تحولی خود نظم جویی[۱۱] است، که ریشه اش در مطالعه ی تحول اجتماعی- هیجانی است(اکسنر و گروس،۲۰۰۵). مطالعه ای در این زمینه نشان داد که کودکان پاداش دلخواه اما همراه با تاخیر زمانی را با فکرکردن درباره ی چیزهای لذتبخش موجود با روش های انتزاعی بدست می آورند، در نتیجه تکانه های فوری آنها برای خوردن کاهش می یابد (میشل[۱۲] و همکاران، ۱۹۸۹؛ به نقل از اوکسنر و گروس، ۲۰۰۵). پژوهشهای معاصر، زیربنایی برای روش های رفتاری و عصب نگر ایجاد کرد و تمرکز آنها بر زمان، چگونگی و پیامدهای نظم جویی هیجان افراد است. به طور کلی به نظر می رسد که پرداختن به مبحث نظم جویی هیجان در فرایند بهداشت روانی جامعه سودمند باشد.
۲-۱ بیان مسئله
از نظر سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی به حالت بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی گفته می شود که بین این سه بعد تأثیر متقابل و پویا وجود دارد )چانگ و همکارن ۲۰۰۹). مفهوم سلامت روانی نیز از نظر WHO چیزی فراتر از نبود اختلال های روانی و شامل ۱٫ خوب بودن ذهنی۲٫ ادراک خودکارامدی، ۳٫ استقلال و خود مختاری، ۴٫ کفایت و شایستگی، ۵٫ وابستگی میانسالی و ۶٫ خودشکوفایی توانمندی های بالقوه فکری و هیجانی است( سادوک، سادوک و را، ۲۰۰۹؛ به نقل از احمد علی نور بالا، ۱۳۹۰).
عوامل فردی مختلفی بر میزان سلامت روان تأثیر می گذارد. متخصصان سلامت معتقدند که استرس عامل تأثیر گذار مهمی در زندگی مردم است که ارتباط نزدیکی با سلامت روان و با مشکلات جسمانی دارد. یکی از این مشکلات می تواند سردرد باشد. توام شدن سردردهای مذکور با اضطراب و استرس خود می تواند سبب تشدید سردرد شده و عدم توجه به آن اقدامات درمانی را دچار اشکال می سازد( مهدوی، ۱۳۸۸). متخصصان سلامت معتقدند که استرس عامل تأثیر گذار مهمی در زندگی مردم است که ارتباط نزدیکی با سلامت روان و با مشکلات جسمانی دارد( مهدوی، ۱۳۸۸). متخصصین سلامت روان استرس را به عنوان واکنش کلی فرد به تقاضاها و فشارهای محیطی می بینند که با محدودیت منابع هیجانی افراد برای مقابله مؤثر با این تقاضا ها همراه است( ورگارا، ۲۰۱۰). شکست در مقابله مؤثر با استرس می تواند به تغییر نامطلوبی در فرایند های رفتاری – روانی منجر شود و سلامت فرد را به خطر اندازد( بهرامی زاده، ۱۳۸۹) تنظیم شناختی هیجان از مهم ترین متغیرهای مؤثر بر سطح سلامت روان می باشد. منظور از تنظیم شناختی هیجان نحوه ی پردازش شناختی فرد در هنگام مواجهه با وقایع ناگوار و استرسزا می باشد (گارنفسکی و کرایچ، ۲۰۰۶) به عقیده ی این محققان افراد در مواجهه با شرایط استرسزا از استراتژی های متنوعی استفاده میکنند. از جمله ی این استراتژی ها، نشخوار فکری، سرزنش خود، سرزنش دیگران، تلقی فاجعه آمیز و تمرکز مجدد مثبت، توسعه ی چشم انداز، ارزیابی مثبت، پذیرش و برنامه ریزی کردن است )گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۹). سامانی و صادقی در مطالعه ی خود این استراتژی ها را به دو دسته استراتژی مثبت( تمرکز مجدد مثبت، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و توسعه ی دیدگاه) و استراتژی های منفی (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز و پذیرش) تقسیم نموده اند. این محققان در همین مطالعه نشان دادند که استراتژی های منفی دارای همبستگی مثبت معنادار با افسردگی، اضطراب و استرس و استراتژیهای مثبت دارای همبستگی منفی معنادار با این شاخص های سلامت روان می باشند( سامانی و صادقی، ۱۳۹۰). در همین راستا( ریان و داهلن، ۲۰۰۵) و( گرانفسکی، ریف، جلیسما، تروت و کرایچ، ۲۰۰۷)نیز در مطالعات خود نشان دادند که عموم افرادی که از افسردگی رنج می برند از استراتژی های منفی تنظیم شناختی هیجان همانند نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز در رویارویی با شرایط ناگوار استفاده می کنند (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۷). به طور خلاصه می توان چنین نتیجه گیری کرد که نوع استراتژی شناختی هیجان عامل مؤثر بر سطح سلامت روانی می باشد( گارنفسکی و گرایچ، ۲۰۰۷). در این زمینه معتقدند هرگونه نقص در تنظیم هیجانات می تواند فرد را در قبال مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی و اضطراب آسیب پذیر سازد. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است( گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۹). بنابراین هدف از پژوهش حاضر این است که آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه با اضطراب و استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟
۳-۱ ضرورت و اهمیت پژوهش
سلامت روان در افراد جامعه از اهمیت به سزایی برخوردار است. به همین دلیل روانشناسان علاقه مند به راه حل هایی عملی در جهت مشکلات روزمره افراد می باشند تا سبب بهینه سازی روند سلامت در آنان گردد. سلامت یک مفهوم چند بعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز در بر می گیرد. ت گذاری در زمینه سلامت روان ، ارزش های انسانی و اقتصادی بسیار زیادی دارد، زیرا منجر به پیشگیری از ایجاد معلولیت در افراد و صرف هزینه های گزاف در این زمینه می باشند. بررسی متون و و مطالعات روان شناختی نشان می دهد که تنطیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است )تامپسون، ۱۹۹۹) و نقص در آن با اختلالات درون ریز ( افسردگی، اضطراب، انزوای اجتماعی) و اختلالات برون ریز )بزهکاری و رفتار پرخاشگرانه ( ارتباط دارد. آموزش تنظیم– هیجان ( گراتس و گاندرسون، ۲۰۰۶) به معنای کاهش و کنترل هیجانات منفی و نحوه استفاده مثبت از هیجانات است. نظم جویی هیجان یکی از مهمترین قابلیت هاست که باید آموخته شود. نظم جویی هیجانی بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایند ها، اجتماعی روانی درواقع تنظیم هیجانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می شود( ویمز و پینا، ۲۰۱۰). تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات و تعد یل تجربه و ابراز هیجانات اشاره دارد( فلدمن- بارت ، ۲۰۰۱). تنظیم هیجانی سازگارانه با سازگاری و تعاملات اجتماعی مثبت مرتبط است و افزایش در فراوانی تجربه ی هیجانی مثبت باعث مراقبه ی مؤثر با موقعیتهای استرس زا می شود( گروس، ۲۰۰۲) و حتی فعالیتهای لازم در پاسخ به موقعیتهای اجتماعی را بالا می برد )توگاد و فردریکسون ، ۲۰۰۲). سطوح بالای استرس در تمرکز افراد برای مقابله با این فشارهای روانی تأثیر مخرب دارد. یانگ، ۲۰۱۰ معتقد است که سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشایند است و سازگار شدن با تغییرات محیطی و مقابله با استرس واضطراب و ناراحتی است. لذا باتوجه به چارچوب نظری مذکور،هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بااسترس واضطراب و سلامت روان ن می باشد.
۴-۱فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.
فرضیه دوم: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.
۵-۱ متغیر های پژوهش
۱-۵-۱ متغیر پیش بین: اضطراب و استرس
۲-۵-۱ متغیر ملاک: سلامت روان
۲-۵-۲ مبانی زیستی نظم جویی شناختی هیجانی ……………………………… ۲۶
۲-۵-۳ راهبردهای شناختی نظم جویی هیجانی …………………………………… ۲۷
۲-۵-۴ حوزه های نظم جویی شناختی هیجانی …………………………………………. ۲۷
۲-۶ مفهوم تاب آوری ……………………………………………………………………………… ۲۸
۲-۷ عوامل مؤثر بر انعطاف پذیری ……………………………………………………………. ۳۳
۲-۶-۱ پیش بینی کننده های تاب آوری ………………………………………………… ۳۴
۲-۶-۲ ویژگی افراد تاب آور ………………………………………………………………………. ۳۵
۲-۶-۳ توصیه هایی جهت تاب آوری ………………………………………………………… ۳۵
۲-۷ پیشینه تحقیق…………………………………………………………………………………. ۳۵
۲-۷-۱ مطالعات داخلی ………………………………………………………………………………… ۳۵
۲-۷-۲ مطالعات خارجی ………………………………………………………………………………. ۳۵
فصل سوم : روش پژوهش ……………………………………………………………………………… ۴۳
۳-۱ مقدمه ………………………………………………………………………………………………… ۴۴
۳-۲ روش تحقیق ……………………………………………………………………………………… ۴۴
۳-۳ جامعه آماری ، حجم نمونه ، روش نمونه گیری ………………………………. ۴۴
۳-۳-۱ روش جمع آوری اطلاعات ……………………………………………………………… ۴۵
۳-۳-۲ ابزار تحقیق …………………………………………………………………………………… ۴۶
۳-۳-۳ روش ها و ابزار تجزیه تحلیل داده ها ……………………………………………. ۴۸
فصل چهارم : تجزیه تحلیل آماری ………………………………………………………………. ۴۹
۴-۱ مقدمه …………………………………………………………………………………………… ۵۰
۴-۲ یافته های جمعیت شناختی …………………………………………………………. ۵۱
۴-۳ یافته های توصیفی ……………………………………………………………………… ۵۴
۴-۴ یافته های استنباطی …………………………………………………………………… ۵۶
۴-۵ آزمون فرضیه های پژوهش ………………………………………………………… ۵۷
۴-۶ پیش فرض های الگویابی معادلات ساختاری ………………………………. ۶۳
فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری ………………………………………………………………. ۶۷
۵-۱ مقدمه …………………………………………………………………………………………… ۶۸
۵-۲ تحلیل یافته های استنباطی ………………………………………………………… ۶۸
۵-۳ پیشنهادات تحقیق ……………………………………………………………………… ۷۷
۵-۴ محدودیت های تحقیق …………………………………………………………………. ۷۸
منابع …………………………………………………………………………………………………………… ۸۰
پیوست ها …………………………………………………………………………………………………… ۸۴
یکی از قشرهایی که در معرض رفتارهای پر خطر می باشند، دانشجویان هستند. دانشجویان معمولاً در محدوده سنی ۱۸ـ۲۶ سال قرار میگیرند. بسیاری از آنها بلافاصله پس از پایان دوره دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی را آغاز کردهاند، همچنان که بسیاری نیز برای اولین بار از خانه و والدین دور شده اند. این سبک زندگی سبب میشود که دانشجویان برحسب میزان سلامت شان با انواعی از تجربه های جدید روبهرو شوند و این در حالی است که از الگوی مناسبی بهرهمند نیستند (ردیکان[۱]، ۲۰۰۴) و آن ها را در معرض انواع آسیب های روحی و جسمی و رفتارهای پرخطر قرار می دهد. رفتارهای پرخطر شامل رفتارهایی هستند که زندگی دیگران را مختل کرده و ممکن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و شامل رفتارهایی است که معمولا تحت عنوان بزهکاری دسته بندی می شوند (ماستن[۲]،۱۹۹۱) ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز برای افراد در معرض رفتار پر خطر، مقوله های رفتارهای پر خطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام می داند. مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی عامل بسیاری از مرگ و میرهای سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی است (ساترلند[۳]،۱۹۹۸). بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل مصرف سیگار، مواد و روابط جنسی نامطمئن در سنین قبل از ۱۸سالگی اتفاق می افتند (بونانو[۴]، ۲۰۱۰). با توجه به اینکه تاب آوری بر تمایل افراد به رفتارهای پرخطر نقش به سزایی دارد و با یکدیگر مرتبط می باشند و هرچه تاب آوری بیشتر باشد کمتر فرد به سمت رفتارهای پرخطر می رود و نیز تسلط بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی باعث کاهش رفتارهای پرخطر می شود، بنابراین در این تحقیق به بررسی نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر می پردازیم.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
در زمان های گذشته دغدغه اصلی متولیان سلامتی مردم، بیماری های عفونی بود و آنها با تنها راهکار مؤثری که به ذهنشان خطور میکرد یعنی تقویت مقاومت مردم از طریق واکسیناسیون سعی در حل مشکلات بهداشتی و سلامتی مردم را داشتند. لیکن در دورههای بعدی مشکلات و دغدغه دیگری مطرح گردید که ناشی از شرایطی بود که مردم بر اثر ورود به دوره صنعتی با آنها مواجه شدند. تحولات فرهنگی، جمعیت شناختی، ی و ریشه شناسی بیماریها و مشکلاتی نظیر بیماریهای روانی، انواع سرطانها، حوادث و سوانح، بیماریهای قلبی- عروقی و استعمال دخانیات دیگر مربوط به ویروسها و باکتریها نبوده و با تقویت مقاومت افراد و تجویز دارو قابل پیشگیری و درمان نبوده و نیاز به راهکارهای جدید احساس میشد. درواقع جنبش نوین ارتقای سلامت در پاسخ به این نیاز مطرح شده است. براساس رویکرد ارتقای سلامت، مردم میبایست به نوعی توانمند شوند که بتوانند مسئولیت سلامتی خود را بپذیرند و شیوه زندگی سالمی را اتخاذ نمایند. به عبارت دیگر، توانمند سازی افراد و گروه ها جهت اتخاذ شیوه زندگی سالم راه رسیدن به سلامت و ارتقای آن است. برخی از رفتارها که تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم عمیقی بر سلامت فرد و جامعه می گذارند و عواقب منفی در بردارند رفتارهای پر خطر” می نامند. رفتارهای پر خطر سنین نوجوانی و جوانی عمدتا شامل استعمال دخانیات، اعتیاد و سوء مصرف مواد، رفتارهای مرتبط با صدمات و جراحات ( مثل خشونت )، رفتارهای جنسی ناسالم ، الگوهای ناسالم تغذیه و الگوی تحرک کم بدنی می باشند. شناخت این الگوهای رفتاری غلط و اجتناب از بروز این رفتارها و یا تداوم این رفتارها در نوجوانان و جوانان منجر به فراهم شدن زندگی سالم و کسب سلامتی و توانمندی این گروه خواهد شد (کودجو[۵]،۲۰۰۴). در تصمیمگیری پرخطر، شخص با گزینههایی روبه رو است که انتخاب آنها عاری از سود و زیان، در زمان حال و آینده را به دنبال دارد. هر چند این سود و زیان با درجاتی از احتمال و عدم قطعیت همراه است. در تعریفی دیگر، تصمیمگیری پرخطر، نوعی از تصمیمگیری با پیامدهای کوتاه مدت مثبت ولی بلندمدت منفی، به شمار میآید و مشخصه آن به عنوان یک اختلال، این است که یک لذت آنی فدای یک هدف بلند مدت میگردد. این همان چیزی است که به عنوان عامل کلیدی بسیاری از اختلالهای روانی از جمله سوء مصرف مواد، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلالات خلقی دوقطبی، گرایش به خودکشی، اختلالات رفتاری نابهنجار و رفتارهای پرخطر جنسی به شمار میرود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پیشبینی میزان خطرپذیری تصمیمگیری های فرد در شرایط مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است و لازمه آن شناخت شرایطی است که در آن احتمال بیشتری برای خطر پذیری افراد وجود دارد. در این تحقیق منظور از رفتارهای پرخطر مجموع رفتارهایی با ماهیت آسیب زننده به فرد و اجتماع در دانشجویان مانند اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، رفتار جنسی نا متعارف، انجام کارها بدون ایمنی، گرایش به خودکشی و … است (کودجو، ۲۰۰۴). از آنجایی که متغیر اصلی ما در این پژوهش رفتارهای رفتارهای پرخطر می باشد در اینجا به بررسی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی می پردازیم.
سازه ی نظم جویی هیجان در گستره ی پژوهشی و نظری، در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده است. برخی از نظریه پردازان این سازه را تنها به عنوان یک حالت درونی (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی و فرایندهای توجه) در نظر گرفته اند(تامپسون[۶]، ۱۹۹۴)، اما اکثر پژوهشگران آن را به عنوان یک سازه که دربرگیرندهی چندین مولفه میباشد مورد توجه قرار داده اند. این مولفه ها عبارتند از: ۱- ابعاد درونی درک و شناسایی هیجانهای خود و تعدیل یا مقابلهی مناسب با آن ها، ۲- مولفه ی اجتماعی درک و شناسایی حالت هیجانی همسالان و اعضای خانواده و ۳-مولفهی رفتاری که دربرگیرندهی پاسخدهی مناسب در موقعیتهای بین فردی است (گروس[۷]، ۱۹۹۸ایزنبرگ[۸]، ۲۰۰۵). تامپسون بر این باور است که نظم جویی هیجان شامل فرایندهای درونی و برونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تغییر واکنشهای هیجانی، به خصوص ویژگیهای شدت و زمان در رسیدن به اهداف است. نظم جویی هیجان یک مفهوم بسیار پیچیده و گسترده میباشد که دامنهی وسیعی از پاسخهای شناختی، هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی را دربرمیگیرد و میتواند به صورت هشیار یا ناهشیار خودکار یا تلاش مند انجام شود (بارق[۹]، ۲۰۰۷). این سازه شامل مهارت ها و راهبردهایی برای نظارت، ارزشیابی و تغییر واکنشهای هیجانی است. راهبردهای نظم جویی هیجان نه تنها شدت و فراوانی حالت های هیجانی را کاهش میدهد، بلکه باعث ایجاد و حفظ هیجانها نیز می گردد (کل[۱۰]،۱۹۹۴). بنابراین فرایندهای نظم جویی هیجان نه تنها بر هیجانهای منفی بلکه بر هیجانهای مثبت نیز متمرکز است. یکی از متداول ترین راهبردهای نظم جویی هیجان، استفاده از فرایندهای شناختی (یا نظم جویی شناختی هیجان است. نظم جویی هیجان از طریق شناخت ها در زندگی روزمره ی افراد به چشم می خورد. شناخت ها یا فرایندهای شناختی به افراد کمک می کنند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند. فرایندهای شناختی را میتوان به فرایندهای ناهشیار (مانند فرافکنی و انکار و هشیار نظیر ملامت خویش، فاجعه سازی و نشخوارگری تقسیم نمود (کاشدان[۱۱]، ۲۰۰۸و بیدلوسکی[۱۲]،۲۰۰۵). و در آخر به توضیح تاب آوری که بر رفتارهای پرخطر تاثیر می گذارد می پردازیم.
تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد (به نقل از هووارد[۱۳]، ۲۰۰۹) چنین به نظر می رسد دانشجویان در شروع تحصیل در انطباق با موقعیت جدید به ویژه از نظر اجتماعی و روابط بین فردی مشکلات بیشتری داشته اند که این موضوع وم اقدامات مرکز مشاوره را از نظر سازگاری با شرایط جدید در دانشگاه و محیط خوابگاه و همچنین ضرورت آموزش مهارتهای زندگی مخصوصاً برقراری ارتباط موثر و مهارتهای روابط بین فردی، آموزشهای جرأت ورزی و مدیریت استرس و به خصوص تاب آوری را مطرح می سازد. مطالعات نشان داده اند که موقعیتهای استرس زای دانشجویان دانشگاه آنها را با مشکلات تحصیلی، ارتباطی یا کاری روبرو می کند (چامبلیس[۱۴]،و همکاران،۲۰۰۳، به نقل از لی[۱۵]، ۲۰۰۸). استرس می تواند باعث روی آوردن به ناسازگاری هایی مانند الکلیسم و فعالیتهای تحصیلی ضعیف شود تاب آوری مزایای بی شماری را برای افراد به دنبال دارد، افراد تاب آور از افسردگی، اضطراب، شکایات بدنی، مشکلات تفکر و سوء مصرف مواد کمتری برخوردارند (بونانو[۱۶]، ۲۰۱۰). با توجه به توضیحات بالا و تاثیر عوامل متفاوت در سلامت روان و ایجاد سازگاری در مردم به خصوص جوانان و عواملی که در بروز رفتارهای پرخطر اثر گذار است، ضروورت و سوالی که در این تحقیق پیش می آید این است که آیا می توان از روی تاب آوری و نظم جویی شناختی هیجانی، رفتارهای پرخطر دانشجویان را پیش بینی کرد؟
طبق نتایج تحقیقات، ۲۵ % تا ۵۰ % از تمامی کودکان و نوجوانان در آمریکا در سنین ۱۷ـ ۱۰ سالگی در معرض خطر محدودیتهای آموزشی، عاطفی، اقتصادی و فرصتهای اجتماعی میباشند که در نتیجه میتواند سبب سوق داده شدن آنان به سمت رفتارهای پرخطر و فعالیتهایی نظیر اعمال خشونت، خرابکاری، فعالیتهای جنسی حفاظت نشده، سوء مصرف الکل و مواد، فرار از مدرسه و ترک تحصیل گردد (کروکزک[۱۷]، الکساندر[۱۸]، هاریس[۱۹]، ۲۰۰۵به نقل از ویلسون[۲۰]،۲۰۰۹) رفتارهای پرخطر نظیر اعمال خشونت و درگیری فیزیکی با دیگران، استعمال دخانیات، مصرف الکل و مواد مخدر و داروهای نشاط آور، رفتارهای پرخطر جنسی، همه از رفتارهایی هستند که میتوانند سبب افزایش اضطراب در نوجوانان شده و زمینه را برای ابتلاء آنان به انواع بیماریها و حتی مرگ زودرس فراهم آورند، به علاوه عوارض ناشی از انجام رفتارهای پرخطر شامل افزایش افسردگی و ایجاد افکار و یا اقدام به خودکشی ، مسمومیت ناشی از الکل و یا مستیهای غیر قابل پیشبینی و تحریکپذیری، انجام رفتارهای پرخطر جنسی (آمیزش حفاظت نشده و زودهنگام، افزایش تعداد شرکاء جنسی و حاملگیهای ناخواسته، ایجاد بیماریهای مقاربتی و عفونیHIV) افزایش اعمال خشونت و درگیریهای فیزیکی با دیگران، افزایش احتمال صدمه دیدن و یا مرگ و میر ناشی از مصرف الکل و مواد مخدر گزارش گردیده است (هالفورز[۲۱]، ۲۰۰۴).
با توجه به اثر عوامل مختلف در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان و نقش و آسیب های فراوانی که به دلایل رفتار پر خطر به وجود می آید، بررسی متغیرهای مرتبط با آن و عواملی که در کنترل رفتارهای پرخطر و در بروز و یا کاهش آن موثر است نیازمند توجه و بررسی است به همین دلیل در این تحقیق سه متغیر تاب آوری، نظم جویی شناختی هیجانی بر رفتارهای پرخطر دانشجویان مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع هر یک از این سه متغیر با توجه به ماهیت خویش نقش بنیادی و اساسی در بروز رفتارهای پرخطر بر عهده دارند. تاب آوری با ظرفیت تقابل با شرایط سخت و مقاومت در برابر وسوسه ها و شرایط اجتماعی ، نظم جویی شناختی هیجانی و هوش هیجانی نیز به عنوان متغیرهایی فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی نقش بسیار مهم در پردازش شرایط و تصمیم برای انجام کار و انتخاب موقعیت برعهده دارد.
هدف کلی
نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی رفتارهای پر خطر دانشجویان
اهداف اختصاصی
پیش بینی رفتارهای پرخطر و (مولفه های آن) بر اساس تاب آوری دانشجویان
۲-۲- اهداف پیشرفت… ۱۱
۲-۲- ۱- هدفها ۱۱
۲-۲-۲- انگیزش پیشرفت… ۱۱
۲-۲-۳- رابطه سطح دشواری تکلیف و انگیزش پیشرفت… ۱۳
۲-۲-۴- تعاریف اهدافپیشرفت… ۱۳
۲-۲-۵- جهتگیری هدف… ۱۴
۲-۲-۶- انگیزه هدف… ۱۵
۲-۲-۷- نظریه ها و مدل های مطرح شده در جهتگیری اهداف پیشرفت… ۱۶
۲-۲-۸- مدل نیکو. ۱۸
۲-۲-۹- مدل ایمز وآرچر. ۱۸
۲-۲-۱۰- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز. ۱۹
۲-۲-۱۱- مدل۲×۲ الیوت و مک گریگور. ۲۰
۲-۳- شخصیت… ۲۲
۲-۳-۱- تعریف های شخصیت… ۲۲
۲-۳-۲- رویکرد روانکاوی ۲۳
۲-۳-۳- مراحل تحول شخصیت در نظریه فروید. ۲۵
۲-۳-۴- رویکرد نوروانکاوی ۲۷
۲-۳-۵- نظریه کارل یونگ…. ۲۷
۲-۳-۶- نظریه آلفرد آدلر. ۲۹
۲-۳-۷- نظریه کارن هورنای ۳۰
۲-۳-۸- نظریه اریک فروم. ۳۲
۲-۳-۹- نظریه سالیوان. ۳۳
۲-۳-۱۰- نظریه هنری موری ۳۳
۲-۳-۱۱- رویکرد عمر و نظریه اریک اریکسون. ۳۴
۲-۳-۱۲- رویکرد صفت: وراثت شخصیت… ۳۶
۲-۳-۱۳- نظریه گوردون آلپورت… ۳۸
۲-۳-۱۴- نظریه ریموند کتل ۴۰
۲-۳-۱۵- نظریه هانس آیزنک…. ۴۳
۲-۳-۱۶- مدل پنج عاملی شخصیت… ۴۸
۲-۳-۱۷- ارتباط شخصیت با انگیزش و اهداف پیشرفت… ۵۱
۲-۴- کمالگرایی ۵۲
۲-۴-۱- کمالگرایی از نگاه متقدمین روانشناسی ۵۳
۲-۴-۲- تعریفهای کمالگرایی ۵۳
۲-۴-۳- کمالگرایی بهنجار و نابهنجار. ۵۴
۲-۴-۴- الگوی سه بُعدی کمالگرایی ۵۵
۲-۴-۵- علتشناسی ۵۶
۲-۴-۶- رابطه کمالگرایی با هدفگرایی و انگیزهی پیشرفت… ۵۷
۲-۴-۷- ارتباط کمالگرایی با شخصیت… ۵۸
۲-۵- رضایت تحصیلی ۵۸
۲-۵-۱- بهزیستی روانشناختی، روانشناسی مثبتنگر و رضایتمندی ۵۸
۲-۵-۲- مدل شش عاملی ریف در تبیین بهزیستی روانشناختی ۵۹
۲-۵-۳- مدل بهزیستی ذهنی داینر. ۵۹
۲-۵-۴- مفهوم رضایتمندی ۶۰
۲-۵-۵- مدل سه بعدی احساس خوشبختی(بهزیستی) ذهنی ۶۰
۲-۵-۶- رضایت تحصیلی و رضایت از زندگی ۶۱
۲-۵-۷- تعاریف رضایت از زندگی ۶۱
۲-۵-۸- دیدگاه عینی و فاعلی در بررسی کیفیت زندگی ۶۲
۲-۵-۹- تفاوت جنسیتی در رضایت از زندگی ۶۳
۲-۵-۱۰- تأثیر عوامل درونی و بیرونی بر رضایت از زندگی ۶۳
۲-۵-۱۱- تعاریف رضایت تحصیلی ۶۳
۲-۵-۱۲- عوامل فردی و محیطی مؤثر بر رضایت تحصیلی ۶۴
۲-۵-۱۳- مدل شناختی- اجتماعی در تبیین رضایت تحصیلی ۶۴
۲-۵-۱۴- ارتباط رضایت تحصیلی با پیشرفت تحصیلی و عملکرد. ۶۶
۲-۶- مروی بر پژوهشهای مرتبط انجام شده در داخل و خارج کشور. ۶۸
۲-۶-۱- پژوهشهای انجام شده در داخل کشور. ۶۸
۲-۶-۲- پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور. ۷۰
فصل سوم: روش شناسی پژوهش…. ۷۴
۳-۱- مقدمه: ۷۴
۳-۲- طرح پژوهش: ۷۴
۳-۳- جامعه، نمونه، روش نمونهگیری و اجرا ۷۴
۳-۴- ابزار پژوهش: ۷۵
۳-۵- روش تجزیه و تحلیل دادهها ۷۸
فصل چهارم: یافتههای پژوهش…. ۸۰
۴-۱- مقدمه: ۸۰
۴-۲- بخش اول: اطلاعات توصیفی ۸۰
۴-۳- بخش دوم: اطلاعات استنباطی ۸۱
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری… ۸۷
۵-۱- بحث و نتیجه گیری: ۸۷
۵-۲- محدودیت های پژوهش: ۹۶
۵-۳- پیشنهادهای پژوهش: ۹۶
فهرست منابع. ۹۸
الف) منابع فارسی… ۹۸
ب) منابع لاتین… ۱۰۲
ضمیمه: نمونه پرسشنامهها ۱۰۴
چکیده انگلیسی ۱۰۸
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهداف پیشرفت، کمال گرایی و شخصیت در پیشبینی رضایتتحصیلی دانشآموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. ۳۳۰ نفر (۱۵۹ پسر و ۱۷۱ دختر) از دانشآموزان دختر و پسر پایههای سوم و چهارم (پیشدانشگاهی) مقطع متوسطه شهر ورامین با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شده و به سؤالات پرسشنامههای؛ سنجش جهتگیریهای هدفی میدگلی، مقیاس کمالگرایی هویت و فلت، پرسشنامه پنج عامل شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و خرده مقیاس رضایت از مدرسه هیوبنر پاسخ دادند. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی؛ برونگرایی، سازگاری، گشودگی، مسئولیتپذیری؛ اهداف تبحری و اهداف عملکردی و کمالگرایی خودمدار با رضایتتحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین روانرنجورخویی با رضایت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. در نتیجه تحلیل رگرسیون با روش گام به گام مشخص شد که متغیرهای؛ ویژگی شخصیتی گشودگی و اهداف تبحری به عنوان بهترین پیشبین برای رضایت تحصیلی عمل میکنند. یافتههای این پژوهش وجود ارتباط بین اهداف پیشرفت، کمالگرایی و ویژگیهای شخصیتی با رضایت تحصیلی را نشان داد. بنابراین می توان اهداف پیشرفت، کمالگرایی و ویژگیهای شخصیتی را به عنوان متغیرهای پیشبین و مؤثر در میزان خشنودی و رضایت از تحصیل دانش آموزان در نظر گرفت.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
واژههای کلیدی: اهداف پیشرفت، شخصیت، کمالگرایی، رضایت تحصیلی، اهداف تبحری
جوامع بشری در گذر تاریخ برای پاسخگویی به نیازهایشان چند نهاد عمده اجتماعی را پدید آوردهاند که در کنار اقتصاد، ت، دین و خانواده، آموزش نیز به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه به شمار می رود. کارکرد اصلی نهاد آموزش که رابطه تنگاتنگی با فرهنگ و سایر نهادهای اجتماعی دارد، ارائه دانش و مهارتهای لازم به افراد برای زیستن در جامعه و به عهده گرفتن نقشهای اجتماعی است(ربانی و ربیعی، ۱۳۹۰). نهاد آموزش در کشور ایران بزرگترین سازمان ها را در خود جای داده است. این نهاد یکی از نهادهای آغازین است که در هر جامعهی شناخته شده در طول تاریخ وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. هرچند ساختار نهاد آموزش در سایهی پیشرفتهای تکنولوژیک، ممکن است در طول زمان تغییر کند، ولی کارکرد آن همچنان انتقال فرهنگ، دانش، مهارتها و فنون به نسل بعدی است(قلی پور و پیران نژاد، ۱۳۸۶).
رضایتمندی در آموزش نه تنها می تواند به تعیین سطح لذت تجربه شده از سوی دانشآموز بپردازد، بلکه اثربخشی آموزشهای ارائه شده را نیز تعیین میکند. رضایتمندی تحت عنوان ادراک ی لذتبخش نیازها و خواستها تعریف شده است. به اعتقاد سو (۲۰۰۴) رضایتمندی یک داوری است که دانشآموزان بر مبنای ارزیابی اسناد عملکرد یک مبادلهی خاص انجام می دهند(سرتیون گارن و کرایریت، ۲۰۰۶؛ به نقل از نادی، محمدی و سیادت، ۱۳۸۸). مدرسه تأثیری عمیق بر زندگی نوجوان می گذارد و موقعیتی مرکزی در تعریف احساس کلی نوجوانی از اجتماع دارد. احساس تعلق و پیوند با مدرسه، به شماری از پیامدهای مثبت آموزش و روانشناختی از قبیل خود پنداره، مهارتهای اجتماعی، انگیزش، موفقیت و پیشرفت تحصیلی مربوط است. موفقیت تحصیلی، انگیزشهای دانشآموز و اتمام دوره تحصیلی با موفقیت نیز می تواند به عنوان پیامد مثبت احساس تعلق و پیوند با مدرسه محسوب شود(پشت مشهدی، احمدآبادی، پناهی، محمدی و رفیعی، ۱۳۸۹).
انگیزه و رضایت باعث بر انگیخته شدن علاقه و تمایل بیشتر به جستجو و کنجکاوی، کشف ایدههای نوین و گسترش باور و اندیشه و عمل می گردد. (حسام و ثناگو، ۱۳۹۱) عوامل فردی و محیطی میتواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانشآموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی[۱] با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفهای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، ۱۳۹۰).
در رابطه با انگیزش فراگیران، جهتگیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهشها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص میکند، تعریف میشود(پنتریچ[۲]، ۲۰۰۳).
از سوی دیگر کمالگرایی[۳] به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانشآموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژهای، ۱۳۹۱).
متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیشبینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت[۴] است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث میشوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم دربارهی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمیآید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلالها و نابسامانیهای شخصیتی نیز میتواند به کمک
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱ پیش درآمد. ۱۱
۲-۲مبانی نظری تحقیق ۱۱
۲-۲-۱تعریف سرطان. ۱۱
۲-۲-۱-۱بررسی علائم و نشانه در سرطان. ۱۲
۲-۲-۱-۲ اپیدمیولوژی ۱۳
۲-۲-۱-۳ پاتوژنز سرطان. ۱۳
۲-۲-۱-۴ نگاهی کلی به بیماری سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۱۴
۲-۲-۱-۵ عوامل خطرساز سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است). ۱۵
۲-۲-۱-۶ واکنش روانی ۱۶
۲-۲-۱-۷ کنار آمدن با سرطان. ۱۷
۲-۲-۱-۸ مداخلات روانی اجتماعی برای سرطان. ۱۷
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
۲-۲-۱-۹ عوامل ایجاد کننده سرطان. ۱۷
۲-۲-۱-۱۰درمان سرطان. ۱۸
۲-۲-۲چشم انداز زمان. ۱۹
۲-۲-۲-۱مفهوم چشم انداز زمان. ۲۰
۲-۲-۲-۲چهار چوب چشم انداز زمان. ۲۳
۲-۲-۲-۳ چشم انداز زمان گذشته. ۲۴
۲-۲-۲-۴چشم انداز زمان حال. ۲۴
۲-۲-۲-۵چشم انداز زمان آینده ۲۵
۲-۲-۳ کیفیت زندگی ۲۶
۲-۲-۳-۱ تعریف کیفیت زندگی ۲۷
۲-۲-۳-۲ تاریخچه کیفیت زندگی ۲۸
۲-۲-۳-۳ ویژگی های کیفیت زندگی ۲۹
۲-۲-۳-۴ عوامل موثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس… ۳۰
۲-۲-۳-۵ اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی ۳۱
۲-۲-۳-۶ویژگی های کیفیت زندگی ۳۲
۲-۲-۳-۷ نظریه روانشناختی فلسفی کیفیت زندگی ۳۳
۲-۲-۴ تصویر بدنی ۳۴
۲-۲-۴-۱ دیدگاه های نظری در مورد تصویربدنی ۳۵
۲-۲-۴-۲ عوامل تأثیرگذار بر تصویربدنی ۳۷
۲-۳ تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی ۴۳
۲-۳-۱تحقیقات داخلی ۴۳
۲-۳-۲تحقیقات خارجی ۴۵
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
۳-۱روش اجرای تحقیق ۵۰
۳-۲جامعه آماری ۵۰
۳-۳ نمونه و روش نمونه گیری ۵۰
۳-۴ ابزار تحقیق ۵۰
۳-۴-۱پرسش نامه چشم انداز زمان. ۵۱
۳-۴-۲ پرسش نامه تصویر بدنی فیشر. ۵۱
۳-۴-۳پرسش نامه کیفیت زندگی ۳۶ – SF. 52
۳-۵ چگونگی اجرای تحقیق ۵۴
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل اطلاعات
۴-۱ پیش درآمد. ۵۶
۴-۲ یافته های توصیفی ۵۶
۴-۳ فرضیه های تحقیق ۵۷
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۱ پیش درآمد. ۶۹
۵-۲ بحث و نتیجه گیری ۶۹
۵-۳ بررسی فرضیه های فرعی ۷۱
۵-۴-محدودیتهای پژوهش… ۷۶
۵-۵- پیشنهادات… ۷۶
۵-۵-۱ پیشنهادات پژوهشی برای محققین آتی ۷۶
۵-۵-۲ پیشنهادات کاربردی ۷۷
منابع : ۷۸
افزایش شیوع سرطان در سالهای اخیر و اثرات آن بر ابعاد مختلف جسمی- روانی و اجتماعی زندگی بشر سبب شده است که سرطان به عنوان مشکل عمده بهداشتی قرن شناخته شود. سرطان به عنوان سومین علت مرگ و میر بعد ازبیماریهای قلب و عروق و حوادث و دومین علت مرگ درکشور ایران پس از سرطان ریه مطرح است. سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)% ۳۲ موارد سرطان ن را تشکیل میدهد. سالانه بیش از ۷ میلیون نفر در جهان در اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست میدهند و پیش بینی میشود که تعداد موارد جدید ابتلا تا سال ۲۰۲۰ سالانه از ۱۰ میلیون به ۱۵ میلیون نفر برسد. در این بین سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) شایعترین نوع سرطان در بین ن است بر اساس آمار سازمان بهداشت آمریکا، در جهان سالانه بیش از۱/۱ میلیون موارد جدید سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در میان ن شناسایی میشود. این رقم شامل ۱۰ در صد از کل موارد جدید سرطان و ۲۳ درصد از کل سرطانهای ن میشود. میزان بروز اختصاصی سنی سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در ۱۰۰۰۰۰نفر، در جمعیت ن در کشورهای پیشرفته ۸/۶۷نفر و در کشورهای کمتر توسعه یافته ۸/۲۳ نفر و در کل جهان ۵/۳۷ نفر است. میزان بروز این بیماری در کشورهای توسعه یافته سالانه ۱تا ۲ درصد و در کشورهای کمتر توسعه یافته هر سال تا حدود ۵ درصد افزایش می یابد. در حال حاضر درایالات متحده زنی که تازه به دنیا بیاید ۱۲%(۱مورد از ۸ مورد) شانس ابتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در طول زندگی را دارد. با در نظر گرفتن شیوع بالای سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) در خانمها وپیشرفتهای درمانی ایجاد شده که منجر به بقای طولانی مبتلایان گردیده تاثیر بیماری و روش های درمانی در زندگی مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) قابل بحث و مطالعه است. زن بودن و افزایش سن دو عامل مهم و غیر قابل تغییر در بیماری سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) است، به این خاطر یک مشکل جدی در حوزه سلامت ن کنترل و پیشگیری از سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) است. اغلب مطالعات حاکی از آن است که در کمتر از ۵% مبتلایان به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) عوامل ژنتیکی عامل مستعد کننده بیماری محسوب میشود. قاعدگی زودرس، ناباروری، سن بالا در هنگام اولین زایمان، یائسگی دیررس، رژیم غذایی، فعالیت جسمانی و فاکتورهای هورمونی درونزا(سطح بالای استروژن آزاد نسبت به استروژن متصل به پروتئینهای سرم) یا برونزا(مثل استفاده طولانی مدت از قرصهای جلوگیری از بارداری یا هورمون جایگزین در ن یائسه) جزء عوامل خطرزای سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) شناخته شده اند. شیردهی باعث کاهش خطر میشود، بخصوص اگر مدت زمان آن طولانی باشد. توزیع بروز بیماری در گروه های مختلف سنی بین ن ایرانی و غربی متفاوت است. تحقیقات حاکی از آن است که میانگین سن ابتلا در کشورهای غربی حدود ۵۵ سال است که این میانگین در ایران حدود ۱۰ سال پائینتر از کشورهای غربی است. امروزه از موضوعات قابل بحث در تحقیقات بالینی، ارزیابی کیفیت زندگی که شامل درجه احساس اشخاص از توانایی هایشان در مورد کارکردهای جسمی، عاطفی و اجتماعی است، چشم انداز زمان که شامل آینده، گذشته مثبت، گذشته منفی، تقدیر نگری در حال و لذت جویی درحال است و تصویر بدنی می باشد. سرطان بر زندگی بیماران در درجات مختلف تاثیر میگذارد. عمده مسائل و مشکلاتی که به طور معمول، مبتلایان به سرطان را تحت تاثیر قرارمیدهد، شامل: آثار روانی و عاطفی ناشی از ابتلا به بیماری، اقدامات تشخیصی و درمانی، استرس، درد، افسردگی و آثار بیماری بر روابط خانوادگی، شویی، اجتماعی، مشکلات اقتصادی ناشی از بیماری، مسائل تغذیه ای و عوارض ناشی از درمان است. لذا در پژوهش حاضر سعی شده کیفیت زندگی در ابعاد مختلف، چشم انداز زمان و تصویر بدنی ن مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) با ن سالم مقایسه و بررسی شود و برنامه های مداخلهای- مراقبتی موثر در ارتقا سلامت این قشر که نقش حساس و مهم در خانواده و اجتماع را دارند شناسایی گردد (محدثی و همکاران، ۱۳۹۱).
علی رغم پیشرفت های پزشکی توسعه درمان های سرطان و افزایش تعداد بازمانده های سرطان، این بیماری از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی را که در فرد ایجاد می کند بی همتاست (لی و وو[۱]، ۲۰۰۲). در این میان سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) شابع ترین و کشنده ترین و از نظر عاطفی و روانی تأثیرگذارترین سرطان در بین ن است. سالانه حدود یک میلیون بیمار مبتلا به سرطان سینه در جهان شناسایی می شوند و علت مرگ و میر ۳۷۰ هزار نفر از ن مبتلا به سرطان، سرطان سینه است(گارنری و کنت[۲]، ۲۰۰۴). یکی از آخرین گزارش های انجمن سرطان ایران نیز نشان از آن است که ۲۵ درصد از کل سرطان ها در ن ایرانی را سرطان سینه تشکیل می دهد. در واقع سرطان باعث می شود شغل، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و زندگی خانوادگی مختل شود و به خصوص برجنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار شامل وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و عملکرد جنسی تأثیر دارد (ودتا و همکاران[۳]، ۲۰۰۱).
چشم انداز زمان اندازه گیری درجه ای از تفکر فرد نسبت به آینده، حال و یا گذشته است. دیدگاه زمان به عنوان یک میانجی بالقوه اجتماعی و اقتصادی با رفتارهای بهداشتی در ارتباط است. تحقیقات نشان داده کسانیکه دارای مشاغل حرفه ای هستند در جهت گیری آینده دچار اشتباه کمتری نسبت به کسانیکه مشاغل غیر حرفه ای دارند، می شوند. چشم انداز زمان برای تصمیم گیری در مورد مواجه شدن با موقعیتی مثل نوجوانان وسیگار کشیدن، زمان تشخیص یک بیماری جدید مناسبترین گزینه است و نقش مهمی در سلامت دارد.
لوین[۴] (۱۹۵۱) تاثیر چشم انداز زمان برشرایط روانی را مورد بررسی قرار داد. او اعتقاد داشت که چشم انداز زمان پس زمینه های اجتماعی و فرایندهای انگیزشی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. وی معتقد بود که چشم انداز زمان بخشی از فرد است. در طی پژوهشی که توسط هولمن و زیمباردو[۵] (۲۰۰۳) انجام شد نشان داده شد که رابطه معنی داری بین استانداردهای آموزشی و چشم انداز زمان وجود دارد. در واقع آنها نشان دادند که افراد با سطح سواد ابتدایی و متوسطه نگرش منفی تری ازچشم انداز زمان نسبت به فارغ التحصیلان دارند.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد افرادی که بر تجارب منفی گذشته خود تمرکز می کنند دچار مشکلات شخصیتی شدیدتری می شوند. آنهایی که بر گذشته منفی خود تمرکز می کنند افسرده تر هستند و افکار خودکشی بیشتری را گزارش می دهند، در مقابل افرادیکه بر روی خاطرات شیرین و لذت بخش گذشته متمرکز می شوند مشکلات شخصیتی کمتری دارند. بر اساس نتایج پژوهش هولمن و زیمباردو (۲۰۰۳) بین چشم انداز گذشته مثبت و عملکرد سالم فرد رابطه معنا داری وجود دارد. در این راستا کلارک و تیس دیل (۱۹۸۲) نشان دادند که روحیه فرد تحت تاثیر بازیابی خاطرات مثبت گذشته قرار میگیرد.
دنیرو[۶] و همکاران (۱۹۹۹) در پژوهشی رابطه بین دیدگاه های زمان، صفات شخصیتی و رضایت زندگی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد، افرادی که برونگرا هستند و چشم انداز گذشته مثبتی دارند، در مقایسه با افرادیکه چشم انداز گذشته منفی دارند، از زندگی حال خود راضی تر هستند. همچنین آنها نشان دادند که صفات شخصیتی به شدت با سلامت ذهنی مرتبط است و قویترین پیش بینی کننده خلق و خوی فعلی می باشند.
از آنجا که سینه به عنوان یک قسمت مهم در تصور بدن زن به شمار می آید، لذا هر نوع نابهنجاری در سینه می تواند به تصور بدنی منفی در زن بیانجامد. توصیف احساس فردی که با این مشکل مواجه می شود و یک یا هر دو سینه خود را از دست می دهد بسیار مشکل است، این به معنی پایان نگی است. زنی که با سرطان سینه مواجه می شود احتمالاً از صمیمیت با افراد دیگر اجتناب می کند، حتی ممکن است از حمام رفتن به دلیل نقصی که در بدن دارد نیز اجتناب کند(نقی پورو همکاران ، ۱۳۹۱).
بیماران ماستکتومی مشکلات تصور بدنی را تجربه می کنند، زیرا جراحی این احساس را در بیمار به وجود می آورد کههمه چیز»را از دست داده است و یا به دلیل عکس العمل منفی همسرانشان این احساس در آنها به وجود می آید. چنین شواهدی دال بر این است که اختلال تصور بدنی و رضایت شویی با یکدیگر رابطه دارند. به ویژه، همسران از اثر زخم یا جراحی بیزارند و کاهش رضایت شویی در آنها پیش بینی می شود. در تحریف و نامتقارنی، تنۀ ناقص پیوسته یادآور ارتباط بدن با تصور خود، هویت جنسی و شرح جنسی است و همیشه یادآور احتمال عود یا متاستاز است. معلوم شده است هویّت جنسی(عزّت نفس جنسی، رخدادهای جنسی و رضایت جنسی) و تصور بدنی در بهزیستی روانی کلی و
درباره این سایت